سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
داستان های جذاب و خواندنی
 
 
خوشا کسى که معاد را به یاد آورد ، و براى حساب کار کرد ، و به گذران روز قناعت نمود ، و از خدا راضى بود . [نهج البلاغه] 
داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان برو کشکتو بساب، داستان کوتاه داستان برو کشکتو ب، داستان ک

داستان برو کشکتو بساب داستان برو کشکتو بساب
می‌گویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد.
شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او می‌گوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد می‌دهد و می‌گوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.
مرد کشک ساب می‌رود و پاتیل و پیاله ای می‌خرد شروع به پختن و فروختن فرنی می‌کند و چون کار و بارش رواج می‌گیرد طمع کرده و شاگردی می‌گیرد و کار پختن را به او می‌سپارد. بعد از مدتی شاگرد می‌رود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز می‌کند و مشغول فرنی فروشی می‌شود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد می‌شود. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( پنج شنبه 94/5/8 :: ساعت 2:44 عصر )

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» حکایت زیبا و خواندنی قورباغه، داستان زیبا و خواندنی قورباغه، داس

حکایت زیبا و خواندنی قورباغه
 
چند قورباغه از جنگلی عبور می کردند که ناگهان دو تا از آنها به داخل گودال عمیقی افتادند.. حکایت زیبا و خواندنی قورباغه
بقیه قورباغه ها در کنار گودال جمع شدند و وقتی دیدند که گودال چقدر عمیق است به دو قورباغه دیگر گفتند: که دیگر چاره ای نیست شما به زودی خواهید مرد.
دو قورباغه این حرفها را نشنیده گرفتند و با تمام توانشان کوشیدند که از گودال بیرون بپرند.. اما قورباغه های دیگر مدام می گفتند: که دست از تلاش بردارند چون نمی توانند از گودال خارج شوند و خیلی زود خواهند مرد. بالاخره یکی از دو قورباغه تسلیم گفته های دیگر قورباغه ها شد و دست از تلاش برداشت. سر انجام به داخل گودال پرت شد و مرد.

 

   
برای دیدن ادامه حکایت زیبا و خواندنی قورباغه اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( چهارشنبه 94/2/30 :: ساعت 11:47 عصر )

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان وحشتناک، داستان ترسناک، داستان واقعی، داستان جذاب، داستان

 

ای کاش با مادرم عکسی گرفته بودم..

صورت مادرم سوخته بود و از وقتی یادم می‌آمد چشم چپش نمی‌دید. چهره‌اش شبیه بقیه مادرها نبود؛ همیشه از پوست‌سوخته‌اش می‌ترسیدم و از این‌که دوستانم متوجه شوند چشمش نمی‌بیند، خجالت می‌کشیدم. برای همین فکر می‌کردم اگر همراه او باشم یا دوستانم، ما را با هم ببینند، خیلی برای من بد می‌شود و حتما دوستانم مرا مسخره می‌کنند. همیشه از حضور مادرم در یک جمع آشنا خجالت می‌کشیدم و دوست نداشتم هیچ‌کس بداند این زن یک چشم با پوست سوخته‌اش مادر من است.
وضع مالی ما خوب نبود و پدرم نمی‌توانست زیاد کار کند. برای همین مادر از صبح تا شب در آشپزخانه می‌ماند و غذا می‌پخت تا بتواند خرج بچه‌ها را بدهد. او مجبور بود همیشه کار کند و برای دانش‌آموزان و معلم‌های مدرسه غذا می‌پخت و هر روز خودش غذاها را به مدرسه می‌آورد. من هم هر روز سعی می‌کردم وقتی مادر به مدرسه می‌رسد، جایی پنهان شوم تا هیچ‌کس متوجه نشود این زن یک چشم، مادر من است. ولی یک روز وقتی دوران ابتدایی را می‌گذراندم، مادر مرا در حیاط مدرسه دید و با لبخندی مهربان به سمتم آمد و در آغوشم گرفت. آن روز از این رفتار مادر خجالت کشیدم؛ دلم می‌خواست زمین دهان باز کند و مرا فرو ببرد. با خودم می‌گفتم چطور او توانسته این کار را با من بکند؟ چرا جلوی دوستانم مرا مسخره کرد؟
از این برخورد مادر گریه‌ام گرفت ولی نمی‌خواستم بچه‌ها بیشتر از این مسخره‌ام کنند. برای همین اصلاً اعتنایی به حضورش نکردم و با نگاهی سرد از کنارش رد شدم. فردای آن روز وقتی به مدرسه رفتم، یکی از همکلاسی‌هایم به من گفت: «اون زن مامان تو بود، درسته؟ واقعاً مامانت یک چشم داره؟»
اینقدر عصبانی و ناراحت بودم که دلم می‌خواست فریاد بکشم. خجالت کشیده بودم و دوست داشتم ناپدید شوم تا دیگر هیچ‌کس مرا نبیند. برای همین عصر آن روز، وقتی به خانه برگشتم، قبل از این‌که لباس‌هایم را عوض کنم، به آشپزخانه رفتم و به مادرم گفتم: «چرا دوست داری منو ناراحت کنی؟ کاش هیچ وقت مادری مثل تو نداشتم.»

 

 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( چهارشنبه 94/2/30 :: ساعت 11:45 عصر )

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان جالب چهار فصل زندگی..، داستان جالب چهار فصل زندگی، داستان

 داستان جالب چهار فصل زندگی..
 
مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود. پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند.داستان جالب چهار فصل زندگی..

سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند. پسر اول گفت: «درخت زشتی بود، خمیده و درهم پیچیده.» پسر دوم گفت: «نه… درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.»

پسر سوم گفت: «نه… درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین… و با شکوه ترین صحنه ای بود که تا به امروز دیده ام.» پسر چهارم گفت: «نه!!! درخت بالغی بود پربار از میوه ها… پر از زندگی و زایش!»

 


برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( چهارشنبه 94/2/30 :: ساعت 11:44 عصر )

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان کوتاه راننده اتوبوس – طنز، داستان کوتاه راننده اتوبوس، دا

داستان کوتاه راننده اتوبوس – طنز

http://s3.picofile.com/file/8189475868/bus_driver1.jpgمایکل، راننده اتوبوس شهری، مثل همیشه اول صبح اتوبوسش را روشن کرد و در مسیر همیشگی شروع به کار کرد. در چند ایستگاه اول همه چیز مثل معمول بود و تعدادی مسافر پیاده می شدند و چند نفر هم سوار می شدند. در ایستگاه بعدی، یک مرد با هیکل بزرگ، قیافه ای خشن و رفتاری عجیب سوار شد او در حالی که به مایکل زل زده بود گفت: «تام هیکل پولی نمی ده!» و رفت و نشست.

 

مایکل که تقریباً ریز جثه بود و اساساً آدم ملایمی بود چیزی نگفت اما راضی هم نبود.

روز بعد هم دوباره همین اتفاق افتاد و مرد هیکلی سوار شد و با گفتن همان جمله، رفت و روی صندلی نشست

و روز بعد و روز بعد…

 


برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( چهارشنبه 94/2/30 :: ساعت 11:42 عصر )

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان آموزنده گنج غلام، داستان آموزنده و جذاب گنج غلام، داستان

 

داستان آموزنده گنج غلام

ایاز، غلام شاه محمود غزنوی (پادشاه ایران) در آغاز چوپان بود. وقتی در دربار سلطان محمود به مقام و منصب دولتی رسید، چارق و پوستین دوران فقر و غلامی خود را به دیوار اتاقش آویزان کرده بود و هر روز صبح اول به آن اتاق می‌رفت و به آنها نگاه می‌کرد و از بدبختی و فقر خود یاد می‌‌آورد و سپس به دربار می‌رفت. او قفل سنگینی بر در اتاق می‌بست.

درباریان حسود که به او بدبین بودند خیال کردند که ایاز در این اتاق گنج و پول پنهان کرده و به هیچ کس نشان نمی‌دهد. به شاه خبر دادند که ایاز طلاهای دربار را در اتاقی برای خودش جمع و پنهان می‌کند. سلطان می‌دانست که ایاز مرد وفادار و درستکاری است. اما گفت: وقتی ایاز در اتاقش نباشد بروید و همه طلاها و پولها را برای خود بردارید.

برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( چهارشنبه 94/2/30 :: ساعت 11:39 عصر )

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان زیبای نصیحت مادر، داستان نصیحت مادر، داستانک نصیحت مادر،

داستان زیبای نصیحت مادر

دهقانی با زن و تنها پسرش در روستایی زندگی می کرد. خدا آنها را از مال دنیا بی نیاز کرده بود . مرد دهقان همیشه پسرش را نصیحت می کرد تا در انتخاب دوست دقت فراوان کند و افراد مناسبی را برای دوستی برگزیندسالها گذشت تا اینکه پدر از دنیا رفت. تمام اموال و املاکش به پسرش   رسید .
پسر کم کم نصیحتهای پدر را فراموش کرد و شروع به ولخرجی کرد، و در انتخاب دوستان بی دقت شد . هر هفته مهمانی می داد و خوش می گذراند . روزها می گذشت و پسر برای تامین هزینه های خود هر بار تکه ای از زمینهای پدرش را می فروخت .
مادرش که شاهد کارهای او بود ،  سعی می کرد پسرش را متوجه اشتباهش بکند . یک روز پسر برای اینکه خیال مادرش را راحت کند به او قول داد  که دوستانش را آزمایش کند تا به وی نشان دهد در مورد دوستانش اشتباه می کند و او دوستان خوبی دارد
فردای آنروز پسر در حالیکه مشغول غذا خوردن با دوستانش بود ، گفت :” چند هفته ای است که موشی نابکار در منزل ما لانه کرده است و  امان ما را بریده است . دیشب نیز دسته هاون را با دندانهایش ریز ریز کرده است.
آنها در دلشان به ساده لوحی او خندیدند و او را مسخره کردند که چطور ممکن است موش یک جسم فلزی را بجود ، ولیکن حرفهای او را تایید کردند و گفتند:” حتمأ دسته هاون چرب بوده و اشتهای موش را تحریک کرده است
پسر نزد مادرش رفت و گفت :” ماجرای عجیبی را تعریف کردم ولی آنها به من  احترام گذاشتند و به روی من نیاوردند .” مادر گفت: ” دوست خوب کسی هست که حقایق را بگویید نه آنکه دروغ تو را راست پندارد.” ولی پسر نپذیرفت.
 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( یکشنبه 93/11/5 :: ساعت 5:59 صبح )

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان کوتاه راه کار شیطان

داستان کوتاه راه کار شیطان

سه کارورز شیطان در دوزخ قرار بود که به همراه استاد خود جهت کارورزی و کسب تجربه عملی به روی زمین بیایند. استاد دوره کارآموزی از آنها سوال میکند که برای فریب و اغفال مردم از چه فنونی استفاده خواهند کرد؟

شیطان اولی میگوید: من فکر میکنم از شیوه کلاسیکی بهره خواهم جست، به این معنی که به مردم خواهم گفت: خدایی در کار نیست، پس گناه را به تندباد بسپارید و از زندگی لذت ببرید…

شیطان دومی گفت: من فکر می کنم که به مردم خواهم گفت که جهنمی در کار نیست، پس گناه را به تندباد بسپارید و از زندگی لذت ببرید…
 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( یکشنبه 93/11/5 :: ساعت 5:59 صبح )

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان آموزنده گنج غلام

داستان آموزنده گنج غلام

ایاز، غلام شاه محمود غزنوی (پادشاه ایران) در آغاز چوپان بود. وقتی در دربار سلطان محمود به مقام و منصب دولتی رسید، چارق و پوستین دوران فقر و غلامی خود را به دیوار اتاقش آویزان کرده بود و هر روز صبح اول به آن اتاق می‌رفت و به آنها نگاه می‌کرد و از بدبختی و فقر خود یاد می‌‌آورد و سپس به دربار می‌رفت. او قفل سنگینی بر در اتاق می‌بست.

درباریان حسود که به او بدبین بودند خیال کردند که ایاز در این اتاق گنج و پول پنهان کرده و به هیچ کس نشان نمی‌دهد. به شاه خبر دادند که ایاز طلاهای دربار را در اتاقی برای خودش جمع و پنهان می‌کند. سلطان می‌دانست که ایاز مرد وفادار و درستکاری است. اما گفت: وقتی ایاز در اتاقش نباشد بروید و همه طلاها و پولها را برای خود بردارید.


برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( یکشنبه 93/11/5 :: ساعت 5:58 صبح )

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان یک روحانی با 7 دختر!

داستان یک روحانی با 7 دختر!
بگذارید از اول سفر برایتان بگویم سفری که با خواهران دانشجو جهت زیارت مشهد مقدس برگزار شده بود از میان اتوبوسی که ما با آن‌ها همسفر بودیم حداکثر چند نفر انگشت شمار با چادر الفت داشتند.
لذا وقتی وارد اتوبوس شدم کمی ترسیدم از اینکه عجب سفر سختی در پیش دارم. نمی‌دانستم با این همه بی‌حجاب و… چگونه باید برخورد کنم مخصوص چند نفر از آن‌ها که خیلی شیطنت داشتند ناچار مثل همیشه به ناتوانی خود در محضر حضرت وجدان عزیز اعتراف کرده و دست به دامن صاحب کرامت امام ثامن حضرت رضا (ع) شدم.
یکی از اتفاقاتی که باعث شد خستگی سفر را به طور کلی فراموش کنم لطف خدا در اجرای امر به معروف و نهی از منکر بدون چماق بود.
داستان از اینجا شروع شد روز اول تصمیم گرفتم برای چادر سخت گیری شدید نکنم لذا چند نفر از دختران دانشجو که سوئیت آن‌ها معروف به سوئیت اراذل و اوباش بود (اسمی که بچه‌ها بخاطر شیطنت بیش از اندازه برایشان انتخاب کرده بودند و خودشان هم خوششان می‌آمد) و به قول همه همسفران دردسر سازهای سفر بودند تصمیم گرفتند به صورت دسته جمعی برای خرید به بازار بروند اما چون تا به حال به مشهدمقدس نیامده بودند و به قول یکی از آن‌ها فقط به خاطر تفریح سفر مشهد آمده بودند؛ لذا از من خواستند که به عنوان راهنما با آن‌ها بروم من هم با تردید قبول کردم وقتی که به راهروخروجی هتل آمدند متوجه وضعیت و پوشش بسیار نامناسب آن‌ها شدم لذا سرم را پایین انداختم و کمی خودم را ناراحت و خجالت زده نشان دادم.
سرگروه بچه هاکه متوجه قضیه شده بود با تعجب گفت: حاج اقا مگر چادر برای بازار رفتن هم الزامی است؟
گفتم: از نظر من نه! ولی به نظر شما اگر مردم یک روحانی را با چند نفر دختر بدون چادر ببینند چه فکری می‌کنند؟ 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( جمعه 93/9/7 :: ساعت 7:24 صبح )

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حکایت زیبای شیخ صنعان و دختر ترسا
داستان زیبای درخت و موریانه
حکایت درس شاه عباس به سیاستمداران چاپلوس
داستان خواندنی اهداء خون برادر
داستان کوتاه کارمند تازه وارد
داستان پنذآموز تصمیم قاطع مدیریتی
داستان کوتاه طوطی چند؟
داستان آموزنده جایزه
داستان آموزنده ثروتمندتر از بیل گیتس
داستان عاشقانه و غمگین اثبات عشق
داستان جالب نحوه خر شدن !
داستان آموزنده تاثیر دعا
داستان کوتاه خواندنی قدرت بخشش
داستان دانه ای که سپیدار بود
داستان الاغ مرده
[همه عناوین(227)][عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 25
>> بازدید دیروز: 136
>> مجموع بازدیدها: 901648
» درباره من «

داستان های جذاب و خواندنی

» پیوندهای روزانه «

بانک کارت ویزیت ایرانی و خارجی [4]
عشق جوانی و مشکلات ازدواج [85]
اخبار ورزشی المپیک 2012 لندن [9]
جکستان, پـَـ نـَـ پـَـ, اس ام اس, پیامک [29]
جدیدترین یوزر پسورد نود32, eset nod32 [14]
عکس های فانتزی زیبا و متحرک, زیباسازی وبلاگ [69]
ماه شاپ ایرانی و تجارت الکترونیک [10]
داستان های کوتاه و جذاب [92]
داستان های کوتاه و جالب [70]
وی شاپ ایرانی [2]
لوکس ها در سی شاپ [5]
کار,شغل, استخدام, کاریابی [5]
خود اشتغالی، طرح توجیهی اقتصادی [13]
hallywoodshop [1]
khavaranshop [2]
[آرشیو(16)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها «
داستان آموزنده جدید[3] . داستان بسیار زیبا[3] . داستان جالب[3] . داستان های آموز[3] . داستان های آموزنده[3] . داستان های آموزنده جدید[3] . داستان جدید[3] . داستان عاشقانه و غمگین اثبات عشق[2] . داستان خواندنی و غمگین در پی خوشبختی[2] . داستان خواندنی ویولونیست . داستان دانه ای که سپیدار بود . داستان زنها واقعا چه چیزی میخواهند ؟ . داستان زیبا و عاشقانه . داستان زیبا و کوتاه الاغ مرده . داستان زیبا و کوتاه بزرگترین افتخار . داستان زیبا و کوتاه تاجر و باغ زیبا . داستان زیبا و کوتاه تحمل درد عشق . داستان زیبا و کوتاه ثروتمندتر از بیل گیتس . داستان زیبا و کوتاه دانه ای که سپیدار بود . داستان زیبا و کوتاه قهوه شور . داستان زیبا و کوتاه گل آفتابگردان . داستان زیبا و کوتاه میوه شب یلدا . داستان زیبا و کوتاه کاستی ها زندگی . داستان زیبای آرزوی کافی . داستان زیبای آلزایمر مادر . داستان زیبای درخت و موریانه . داستان زیبای نصیحت مادر، داستان نصیحت مادر، داستانک نصیحت مادر، . داستان زیبای کلام امید، داستان زیبای و کوتاه کلام امید، داستان ز . داستان سه رفیق بی پول!، سه رفیق بی پول!، داستان خنده دار سه رفیق . داستان شرط بندی ملا . داستان طنز ادب کردن به روش خودم . داستان عاشقانه زیبا و غمگین . داستان جالب آدمخوارها . داستان جالب بشنو و باور نکن . داستان جالب چهار فصل زندگی..، داستان جالب چهار فصل زندگی، داستان . داستان جالب زن نژاد پرست . داستان جالب صورت حساب، داستان کوتاه و جالب صورت حساب، داستان جذا . داستان جالب مادر شوهر و مادر زن . داستان جالب مرد و رمال . داستان جالب نامه شگفت انگیز . داستان جالب نحوه خر شدن ! . داستان جالب و کوتاه وینستون چرچیل . داستان جالب کلاه فروش [کلاه] کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت.ت . داستان بسیار زیبای گل سرخ جان بلانکارد از روی نیمکت برخاست لبا . داستان بی نهایت زیبای خلقت زن(مادر) حتما بخوانید . داستان پرداخت هزینه در آخرت، مجموعه داستانهای اموزنده، داستان پر . داستان پسر جوان و دختر زیبا . داستان پند عابد . داستان پنداموز اندیشه هایت را خودت شکل ببخش! . داستان تاریخی الاغ مرده . داستان تاریخی بز . داستان تاریخی تا . داستان تاریخی تحمل درد عش . داستان تاریخی قهوه شور . داستان تاریخی گل آفتاب . داستان تاریخی میوه شب یلد . داستان تاریخی کاستی . داستان آموزنده حیای یک سگ . داستان آموزنده درس زندگی . داستان آموزنده دعای کوروش . داستان آموزنده زندگی درخت . داستان آموزنده سلف سرویس، داستان آموزنده، داستان آموزنده دعای ما . داستان آموزنده شرافت و مردانگی . داستان آموزنده طناب خیالی، جدیدترین داستانها، داستان آموزنده، دا . داستان آموزنده عشق و نفرت, داستان آموزنده دعای مادر, داستان آموز . داستان آموزنده عکاسی خدا، داستان کوتاه عکاسی خدا، داستان کوتاه و . داستان آموزنده غرور بیجا . داستان آموزنده گنج غلام، داستان آموزنده و جذاب گنج غلام، داستان . داستان آموزنده نوه باهوش, طمع دکتر, برنده واقعی کیست ؟, روبان آب . داستان آموزنده و کوتاه الاغ مرده . داستان آموزنده و کوتاه بزرگترین افتخار . داستان آموزنده و کوتاه تاجر و باغ زیبا . داستان آموزنده و کوتاه تحمل درد عشق . داستان آموزنده و کوتاه ثروتمندتر از بیل گیت . داستان آموزنده و کوتاه دانه ای که سپیدار . داستان آموزنده و کوتاه قهوه شور . داستان آموزنده و کوتاه گل آفتابگردان . داستان آموزنده و کوتاه میوه شب یلدا . داستان آموزنده و کوتاه کاستی ها زندگی . داستان آموزنده واکنش قورباغه ای . داستان الاغ مرده . داستان برو کشکتو بساب، داستان کوتاه داستان برو کشکتو ب، داستان ک . ، داستان کوتاه لحظه های عاشقانه، داستان جذاب لحظه های عاشقانه، د . استجابت دعا . بخت بیدار . بهترین داستان ها، مجموعه داستانهای اموزنده، داستان پرمفهوم، داست . جوان ثروتمند و پند عارف . حکایت زیبای شیخ صنعان و دختر ترسا . حکایت آرامش از دست رفته . حکایت پرخوری و عبادت, حکایت شیوه تک بعدی هدایت, حکایت طبل رسوایی . حکایت جذاب تفاوت بهشت و جهنم . حکایت درس شاه عباس به سیاستمداران چاپلوس . حکایت زیبا و خواندنی قورباغه، داستان زیبا و خواندنی قورباغه، داس . حکایت زیرکی زنان . حکایت عروس مومن . حکایت غلط زیادی که جریمه ندارد . حکایت قهرمان های آدمهای کوچک . حکایت مابه ازای نیکی . داستان . داستان “مورچه و سلیمان نبی” . داستان آموزنده (تفاوت فرهنگی) . داستان آموزنده از شیوانا تحمل درد عشق . داستان آموزنده امتحان وزیران یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را ف . داستان آموزنده امید . داستان آموزنده بزرگترین افتخار . داستان آموزنده پسر تنبل . داستان آموزنده پند سقراط . داستان آموزنده تاثیر دعا . داستان آموزنده تاجر ورشکسته . داستان آموزنده تخته سنگ، داستان جذاب تخته سنگ، داستان کوتاه تخته . داستان آموزنده توله های فروشی . داستان آموزنده ثروتمندتر از بیل گیتس . داستان آموزنده جایزه . داستان های آموزنده قهوه استاد, دسترنج مادر قالی باف, جالب کارت ک . داستان های کوتاه اعتماد, برداشت شخصی, همسر ایدآل, کسی را با انگش . داستان واقعی و آموزنده (سخنرانی جالب بیل گیتس), داستان جالب ( نا . داستان واقعی و زیبای دعای مادر . داستان وحشتناک، داستان ترسناک، داستان واقعی، داستان جذاب، داستان . داستان کوتاه . داستان کوتاه (خلبان) . داستان کوتاه آب شور,داستان زیبا و کوتاه آب شور,داستان آموزنده و . داستان کوتاه آرزوی شاگرد و واکنش معلم . داستان کوتاه آقایان مقدم ترند ! . داستان کوتاه ابتکار در حل مشکل . داستان کوتاه اثبات وجود خدا . داستان کوتاه ازدواج پیرزن . داستان کوتاه استجابت دعا,داستان زیبا و کوتاه استجابت دعا,داستان . داستان کوتاه افکار دیگران . داستان کوتاه الاغ مرده . داستان کوتاه اهداء خون برادر,داستان زیبا و کوتاه اهداء خون برادر . داستان کوتاه بزرگترین افتخار . داستان کوتاه بوفالو و بز خودخواه . داستان کوتاه پادشاه جوان و عارف پیر . داستان کوتاه پادشاه و تعالیم خردمندانه . داستان کوتاه پادشاه و مسابقه تصاویر، فروشنده دوره گرد، هزینه بیل . داستان کوتاه پاره آجر داس . داستان کوتاه پول دود . داستان کوتاه تاجر و باغ زیبا . داستان کوتاه تجزیه و ترکیب,داستان زیبا و کوتاه تجزیه و ترکیب,داس . داستان کوتاه تحمل درد عشق . داستان کوتاه تدبیر خداوند . داستان کوتاه تردید در عمل,داستان زیبا و کوتاه تردید در عمل,داستا . داستان کوتاه تلاش صادقانه . داستان کوتاه تله موش . داستان کوتاه ثروتمندتر از بیل گیتس . داستان کوتاه جراح و تعمیرکار . داستان کوتاه چنگیز خان مغول و شاهین,داستان زیبا و کوتاه چنگیز خا . داستان کوتاه خرید بهشت . داستان کوتاه خلبان . داستان کوتاه خواندنی قدرت بخشش . داستان کوتاه دانه ای که سپیدار بود . داستان کوتاه دختر فداکار . داستان کوتاه درس زندگی از دختر بچه 7 ساله . داستان کوتاه دسته گل پیرمرد . داستان کوتاه دعای کشتی شکستگان . داستان کوتاه دو روز به پایان جهان . داستان کوتاه دیدار با خدا . داستان کوتاه راز خوشبختی . داستان کوتاه زندگی خود را تغییر دهید . داستان کوتاه زندگی مثل چای,داستان زیبا و کوتاه زندگی مثل چای,داس . داستان کوتاه زیباترین قلب . داستان کوتاه سَمّ برای مادر شوهر . داستان کوتاه شاگرد زیرک و استاد . داستان کوتاه صندلی نامرئی . داستان کوتاه طعم هدیه . داستان کوتاه طمع ماهی گیر . داستان کوتاه طوطی چند؟ . داستان کوتاه عابد و ابلیس!,داستان زیبا و کوتاه عابد و ابلیس!,داس . داستان کوتاه عارف و نانوای مرید . داستان کوتاه عشق یعنی انجام ندادن !,داستان کوتاه هیچکس زنده نیست . داستان کوتاه فاصله نیکی و بدی . داستان کوتاه فحش دل نشین!,داستان زیبا و کوتاه فحش دل نشین!,داستا . داستان کوتاه فروش سیب,داستان زیبا و کوتاه فروش سیب,داستان آموزند . داستان کوتاه قانون بازگشت . داستان کوتاه قدرت بخشش,داستان زیبا و کوتاه قدرت بخشش,داستان آموز . داستان کوتاه قدرت بیان!,داستان زیبا و کوتاه قدرت بیان!,داستان آم . داستان کوتاه قدرت لبخند,داستان زیبا و کوتاه قدرت لبخند,داستان آم . داستان کوتاه قهرمان . داستان کوتاه قهرمانی در پارالمپیک . داستان کوتاه قهوه شور . داستان کوتاه گروه 99,داستان زیبا و کوتاه گروه 99,داستان آموزنده . داستان کوتاه گفتگو با خدا,داستان زیبا و کوتاه گفتگو با خدا,داستا . داستان کوتاه گل آفتابگردان . داستان کوتاه لیاقت عشق . داستان کوتاه مادر شوهر . داستان کوتاه محبوب تر از پیامبر خدا . داستان کوتاه مرد میلیاردر، داستان واقعی مرد میلیاردر، داستانک مر . داستان کوتاه مردانگی,داستان زیبا و کوتاه مردانگی,داستان آموزنده . داستان کوتاه مردمان بیمار . داستان کوتاه مش ممدحسن و درخت بی ثمر . داستان کوتاه مشکل چوپان . داستان کوتاه مشکل مرد فرتوت با زن و دخترش . داستان کوتاه معرفی شخصیت . داستان کوتاه معنای آرامش,داستان زیبا و کوتاه معنای آرامش,داستان . داستان کوتاه مورچه و عسل,داستان زیبا و کوتاه مورچه و عسل,داستان . داستان کوتاه میوه شب یلدا . داستان کوتاه ناشنوا باش . داستان کوتاه نصیحت لحظه مرگ مادر . داستان کوتاه نماز میت خواندن چوپان . داستان کوتاه نهار با خدا,داستان زیبا و کوتاه نهار با خدا,داستان . داستان کوتاه هر انسان یک فرشته است . داستان کوتاه همیشه شکر گذار باشیم,داستان زیبا و کوتاه همیشه شکر . داستان کوتاه و آموزنده نامه درمانی . داستان کوتاه و خواندنی نگرشت را تغییر بده . داستان کوتاه یه مشت نمک . داستان کوتاه کارمند تازه وارد . داستان کوتاه کاستی ها زندگی . داستان کوتاه کشیش و اضطراب در هواپیماه . داستان کوتاه کلاس درس ابوریحان,داستان زیبا و کوتاه کلاس درس ابور . داستان کوتاه کلاس درس دکتر . در انتظار سرمایه . راز خوشبختی مرد فقیر . زرنگی همیشه جوابـ نمیده!!!!! . شکر گذار خدا باشیم . طلاق برنامه ریزی شده . فرق عشق با ادواج . گفتگوی کودک و خدا . مارها و قورباغه ها . مجموعه داستانهای اموزنده، سری جدید داستان ها، داستانک، داستان کو . مداد سفید . نجار پیر . نگرشت را تغییر بده . کریم خان و مرد حیله گر . کفش های بهشتی . داستان عاشقانه یک ساعت چقدر کار می کنی؟ . داستان عبرت آم . داستان عجیب مرگ در غسالخانه! . داستان عروسک و دختر بچه . داستان عشق و دیوانگی زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زم . داستان فوق العاده جذاب مثل مداد بشوی! . داستان قصر پادشاه . داستان لبخند سنت اگزوپری . داستان مسئولیت یک پزشک . داستان جدید فقط در ایران . داستان خرید کمربند . داستان خواندنی اهداء خون برادر . داستان خواندنی دزد با شرف گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت .
» آرشیو مطالب «
تیر 90
داستان شرط بندی ملا
داستان پند عابد
داستان کوتاه معرفی شخصیت
داستان کوتاه قهرمانی در پارالمپیک
داستان کوتاه بوفالو و بز خودخواه (
داستان مسئولیت یک پزشک
داستان کوتاه جراح و تعمیرکار
داستان آموزنده دعای کوروش
داستان خرید کمربند
داستان کوتاه مادر شوهر
داستان جالب و کوتاه وینستون چرچیل
داستان خواندنی دزد با شرف
داستان کوتاه درس زندگی از دختر بچه 7 ساله
داستان جالب مرد و رمال
داستان آموزنده چنگیز خان مغول و شاهین
داستان کوتاه نهار با خدا
داستان کوتاه زندگی خود را تغییر دهید
داستان کوتاه قدرت لبخند
داستان کوتاه معنای آرامش
داستان کوتاه یه مشت نمک
داستان آموزنده امتحان وزیران
داستان آموزنده عابد و ابلیس
داستان آموزنده قدرت بیان
داستان کوتاه تلاش صادقانه
داستان جالب مارها و قورباغه ها
داستان کوتاه تردید در عمل
داستان آموزنده همیشه شکر گذار باشیم
داستان آموزنده حیای یک سگ
داستان کوتاه فحش دل نشین
داستان آموزنده غرور بیجا
داستان کوتاه فحش دل نشین
داستان آموزنده پند سقراط
داستان آموزنده آب شور
داستان جالب تجزیه و ترکیب
داستان کوتاه زخم خارپشت
داستان آموزنده زندگی مثل چای است
داستان واقعی مردانگی
داستان کوتاه گفتگو با خدا

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «
به سوی فردا
حرف و حدیث
نوشتار
گلبانگ سربلندی
دیار عاشقان
PARSTIN ... MUSIC
رایان چوب
منتظر ظهور
علی اصغر بامری
قیدار شهر جد پیامبراسلام
هادرباد * روستایی در شرق شهرستان بیرجند * HADERBAD
خورشید پنهان
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
بهارانه
بلوچستان
قران
پوشاک مردانه و زنانه، لباس های روز آقایان و خانم ها
کارواش خانگی همه کاره جت مینی
هسته گیر آلبالو
دستگاه بادکش طبی بدن رفع خستگی و حجامت
تیشرت و شلوارک لاغری
آفتاب گردون
آنلاین گلچین
دنیای آسان
سیتی شاپ
راه روشن
فروشگاه بیستِ بیست
توس بازار
چرخ خیاطی
سحا مارکت
چلچلی من
فروش اینترنتی
جذاب ترین ها
جادوی زندگی
عکس فانتزی و متحرک
گنجدونی
میرسالار
سورپرایز
جغجغه‌
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
رقصی میان میدان مین
تقدیم به جوانمرد کوچکم معین...
۩۞۩ تنهاترین تنها ۩۞۩
اسستان و پـَـَـ نــه پـَـَـــ، جکستان
نگاهی نو به مشاوره
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
سیب سبز
برلیان
Mystery
geleh.....
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
...
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
پناه خیال
مشتاقی و مهجوری
جوک بی ادبی
عکس های زیبا
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
هم رنگــــ ِ خـــیـــآل
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
طراوت باران
وبلاگ پایگاه امام حسین (ع) شهرستان البرز
یادداشتها و برداشتها
شباهنگ
دل پرخاطره
جکستان
ایوون رویا
سارا احمدی
هــومـــ ســـپـــیـــد
جهاد ادامه دارد...
ریحانه
دلـتنگــ همیـشـگـــــــــی
ما تا آخرایستاده ایم
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
باران انتظار
گیسو کمند
بانوی پایتخت
تـلاطـم ارونـد
عکس های زیبا و دیدنی از دنیای پرندگان
❤ღنیلوفرهای آبیღ❤
گیاهان دارویی
یادداشتهای فانوس
انسان قرآنی
روانشناسی زنان و مردان
قصرماشین
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
بغض تلخ
دنیای بی معرفت
سرزمین رویا
x
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
زیر باران (ابیات و اشعار برگزیده)
مطی جون
سوره777
عاشقتم
.•°♥°•دنیای شیرین من•°♥°•.
محمدرضا جعفربگلو
انتظار
پریا جووون
یامهدی
گوچــــــــی جــــونم GUCCI
حجاب ناب
آسمون
خدمات کامپیوتری ولیعصر (عج) روستای باغ آسیا
فیزیک زیبا( آموزش به زبان ساده)
sajjad esmaili
السلام علیک یاامیرالمومنین
* عاشقانه ای برای تو *
منتظـــــــران مهدی
بیانات و سخنان رهبری
سرداران بی پلاک
پرسپولیس قهرمان
ارواحنا فداک یا زینب
امیر محمد
بهشت بهشتیان
علمی
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
اســــرارِ وجـــود
گل یا پوچ؟2
سیالات
گوشی نوکیا 1110، خرید اینترنتی گوشی نوکیا 1110
ऌ عاشق بی معشوق ऌ
گل خشک
... و همچنین گزیده ای از اشعار پسانیمایی
پذیرش تحصیلی و منابع آزمون کارشناسی ارشد کلیه رشته ها
منابع آزمون کارشناسی ارشد کلیه رشته ها
دستگاه پاپ کورن ساز
اس ام اس - خبرهای ورزشی
دل پر خاطره
پایه عکاسی مونوپاد + ریموت شاتر بلوتوث
فروش دستگاه دلمه پیچ, فروش دستگاه دولمه پیچ
مانتو عبایی طرح رنوس, مانتو عبایی نقره ای, مانتو عبایی مسی
ست سارافون ودامن شلواری نیلوف
عمو همه چی دان
محسن نصیری(هامون)
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
Hunter
بزرگترین گالری عکس افسانه دونگ یی
ســـــــــرزمـــــــیـــن آهــــــن
دهکده علم و فناوری
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
عکس-های-جدید-از-سریال-سرزمین-آهن
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
وبلاگ اندیشه های مطهر
دوست جوان-------عشق جوان
روان شناسی * 心理学 * psychology
..:: بزرگترین مرجع کد آهنگ ::..
حجاب ایرانی
مقالات و نرم افزارهای تقویت هوش و حافظه
اسرائیل کودک کش، اسرائیل بچه کش، اسرائیل آدم کش، اسرائیل تروریست
قرآن معجزه ای جاوید و درسهای از فرآن
عکس متحرک جالب و زیبا برای زیبا سازی وبلاگ
اتیسم، اتیستیک، آسپرگر، رت، اختلالات نافذ رشد
سوالات کنکور دکتری
مثبت گرا
نوشته ها و نواهای خدمتگزار آستان حسین(ع)
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
عاشقانه ها
بسیج صالحین
تجارت الکترونیک
❤ رویایی زندگی کردن... ❤
دهکده کوچک ما
سوالات کارشناسی ارشد 91 , 92
شیوه های نوین مطالعه، راه‌های پیشرفت و موانع پیشرفت
انیمیشن
من - او = هیچکس
دستگاه بادکش طبی بدن و حجامت
سبک زندگی
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
بسته بزرگ اشتغال زایی و کسب درآمد
غابات مازندران
تخم مرغ شکن Egg Cracker
قالب بستنی ساز کودک
چرخ جادویی چراغ دار
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
نــــســــــــــــــیـــم بــــــــــــــــــاران
عکس های جالب و متحرک
عکس جالب و خفن و توپ و داغ
آنسوی باورها-ansooyebavarha.ir |متن عاشقانه |شعرهای عاشقانه جدید
خرید اینترنتی مینی پنکه ASD Minifan، مینی پنکه ASD Minifan جدید،
نمونه سوالات پیش دانشگاهی و متوسطه رشته های ریاضی، تجربی، انسانی
*عشق طلاست*
کلاه بافتنی
راه و چاه
جکدونی عمو حسن
سخاوت
مهدی یاران
برای عشق پایانی نیست
آرزوهای من...
باران
*سکوت مطلق*
دل خوش
هایپرمارکت
دیدنی های ایران
مانتو و شال طرح پارمیس
دستگاه پوست کن مخزن دار
فروش ویژه ساعت مچی
چرخ خیاطی
ساعت دیواری فانتزی
ذرت دانه کن
ساعت مچی در استایل مار کبری
فروشگاه دیجی مارکت
لوکس فروش
فروشگاه اینترنتی باقران
ماهساچ
آهنگ های لحظه های بی صدا...
سیرت پیشگان
سکوت باران
مهربانی ها
فوتبال و المپیک 2012
فنون و تکنیک ها و نکته های آشپزی+هنری
آموزش ایروبیک بانوان
اخبار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، ورزشی، اجتماعی
رومیزی ترمه گل
تی وی مارکت
نود 32
دیجی بازار
نمونه سوالات دروس پیش دانشگاهی و متوسطه کلیه رشته ها
جهان استور
گلچین اینترنتی
مدرن
سروش مارکت
میهن کالا
گلچین اینترنتی
بازار آنلاین
ندا
فروشگاه سی گل
پد ضد عرق Underarm shild
روان شناسی
روان شناسی مثبت گرا
بیتوته
دیجی فروش
شمع سازی و چشم های متحرک زیبا و فانتزی
با یِ لبخند ملیح

» صفحات اختصاصی «

» لوگوی لینک دوستان «



» طراح قالب «