سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
داستان های جذاب و خواندنی
 
 
[ و شنید مردى دنیا را نکوهش مى‏کند فرمود : ] اى نکوهنده جهان ، فریفته به نیرنگ آن ، به ژاژهایش دلباخته و به نکوهشش پرداخته . فریفته دنیایى و سرزنشش مى‏نمایى ؟ تو بر دنیا دعوى گناه دارى ، یا دنیا باید بر تو دعوى کند که گنهکارى ؟ دنیا کى سرگشته‏ات ساخت و چسان به دام فریبت انداخت ؟ با خفتنگاههاى پدرانت که پوسیدند ؟ یا با خوابگاههاى مادرانت که در خاک آرمیدند ؟ چند کس را با پنجه‏هایت تیمار داشتى ؟ و چند بیمار را با دستهایت در بستر گذاشتى ؟ بهبود آنان را خواهان بودى ، و دردشان را به پزشکان مى‏نمودى . بامدادان ، که دارویت آنان را بهبودى نداد ، و گریه‏ات آنان را سودى . بیمت آنان را فایدتى نبخشید ، و آنچه خواهانش بودى به تو نرسید ، و نه به نیرویت بیمارى از آنان دور گردید . دنیا از او برایت نمونه‏اى پرداخت ، و از هلاکتجاى وى نمودارى ساخت . دنیا خانه راستى است براى کسى که آن را راستگو انگاشت ، و خانه تندرستى است آن را که شناختش و باور داشت ، و خانه بى نیازى است براى کسى که از آن توشه اندوخت ، و خانه پند است براى آن که از آن پند آموخت . مسجد محبان خداست ، و نمازگاه فرشتگان او ، و فرود آمد نگاه وحى خدا و تجارتجاى دوستان او . در آن آمرزش خدا را به دست آوردند و در آنجا بهشت را سود بردند . چه کسى دنیا را نکوهد حالى که بانگ برداشته است که جدا شدنى است ، و فریاد کرده است که ناماندنى است ، گفته است که خود خواهد مرد و از مردمش کسى جان به درنخواهد برد . با محنت خود از محنت براى آنان نمونه ساخت ، و با شادمانى‏اش آنان را به شوق شادمانى انداخت . شامگاه به سلامت گذشت و بامداد با مصیبتى جانگداز برگشت ، تا مشتاق گرداند و بترساند ، و بیم دهد و بپرهیزاند . پس مردمى در بامداد پشیمانى بد گوى او بودند و مردمى روز رستاخیز او را ستودند . دنیا به یادشان آورد ، و یادآور شدند . با آنان سخن گفت و گفته او را راست داشتند . و پندشان داد ، و از پند او بهره برداشتند . [نهج البلاغه] 
داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان واقعی و آموزنده (سخنرانی جالب بیل گیتس), داستان جالب ( نا

داستان واقعی و آموزنده (سخنرانی جالب بیل گیتس), داستان جالب ( نامه تاجر باهوش به همسرش)

داستان واقعی و آموزنده (سخنرانی جالب بیل گیتس)

گفته میشه « بیل گیتس » ، رئیس « مایکروسافت » ، در یک سخنرانی در یکی از دبیرستان‌ های آمریکا ، خطاب به دانش ‌آموزان گفت : در دبیرستان خیلی چیزها را به دانش ‌آموزان نمی ‌آموزند . او هفت اصل مهم را که دانش ‌آموزان در دبیرستان فرا نمی ‌گیرند ، بیان کرد .
این اصول به شرح ذیل است :
اصل اول : در زندگی ، همه چیز عادلانه نیست ، بهتر است با این حقیقت کنار بیایید .
اصل دوم : دنیا برای عزت نفس شما اهمیتی قایل نیست . در این دنیا از شما انتظار می ‌رود که قبل از آن ‌که نسبت به خودتان احساس خوبی داشته باشید ، کار مثبتی انجام دهید .
اصل سوم : پس از فارغ ‌التحصیل شدن از دبیرستان و استخدام ، کسی به شما رقم فوق ‌العاده زیادی پرداخت نخواهد کرد . به همین ترتیب قبل از آن ‌که بتوانید به مقام معاون ارشد ، با خودرو مجهز و تلفن همراه برسید ، باید برای مقام و مزایایش زحمت بکشید .
اصل چهارم : اگر فکر می ‌کنید ، آموزگارتان سختگیر است ، سخت در اشتباه هستید . پس از استخدام شدن متوجه خواهید شد که رئیس شما خیلی سختگیر تر از آموزگارتان است ، چون امنیت شغلی آموزگارتان را ندارد .
اصل پنجم : آشپزی در رستوران ‌ها با غرور و شأن شما تضاد ندارد . پدر بزرگ ‌های ما برای این کار اصطلاح دیگری داشتند ، از نظر آن ها این کار « یک فرصت » بود . ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( دوشنبه 93/6/10 :: ساعت 7:11 عصر )


داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان لبخند سنت اگزوپری

داستان لبخند سنت اگزوپری

بسیاری از مردم کتاب «شاهزاده کوچولو» اثر سنت اگزوپری را می‌شناسند.
اما شاید همه ندانند که او خلبان جنگی بود و با نازی‌ها جنگید وکشته شد.
قبل از شروع جنگ جهانی دوم اگزوپری در اسپانیا با دیکتاتوری فرانکو می‌جنگید. او تجربه‌های حیرت‌آور خود را در مجموعه‌ای به نام لبخند گردآوری کرده است.
در یکی از خاطراتش می‌نویسد که او را اسیر کردند و به زندان انداختند و….
مینویسد: «مطمئن بودم که مرا اعدام خواهند کرد به همین دلیل بشدت نگران بودم…. جیب‌هایم را گشتم تا شاید سیگاری پیدا کنم که از زیر دست آن‌ها که حسابی لباس‌هایم را گشته بودند در رفته باشد…؛ یکی پیدا کردم و با دست‌های لرزان آن را به لب‌هایم گذاشتم ولی کبریت نداشتم…. از میان نرده‌ها به زندانبانم نگاه کردم. او حتی نگاهی هم به من نینداخت درست مانند یک مجسمه آنجا ایستاده بود….
فریاد زدم.. «هی رفیق کبریت داری؟»
به من نگاه کرد شانه‌هایش را بالا انداخت و به طرفم آمد. …نزدیک‌تر که آمد و کبریتش را روشن کرد بی‌اختیار نگاهش به نگاه من دوخته شد. لبخند زدم و نمی‌دانم چرا؟ شاید از شدت اضطراب، شاید به خاطر این که خیلی به او نزدیک بودم و نمی‌توانستم لبخند نزنم. …در هر حال لبخند زدم وانگار نوری فاصل? بین دلهای ما را پر کرد… میدانستم که او به هیچ وجه چنین چیزی را نمی‌خواهد…. ولی گرمای لبخند من از میله‌ها گذشت و به او رسید و روی لب‌های او هم لبخندی شکفت… ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( دوشنبه 93/6/10 :: ساعت 7:4 عصر )


داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان آموزنده عشق و نفرت, داستان آموزنده دعای مادر, داستان آموز

داستان آموزنده عشق و نفرت, داستان آموزنده دعای مادر, داستان آموزنده اهمیت همسایه

داستان آموزنده عشق و نفرت

زن و شوهر جوانی که تازه ازدواج کرده بودند برای تبرک و گرفتن نصیحتی از پیر دانا نزد او رفتند.
پیرمرد دانا به حرمت زوج جوان از جا برخاست و آنها را کنار خود نشاند او از مرد پرسید: تو چقدر همسرت را دوست داری!؟
مرد جوان لبخندی زد و گفت: تا سرحد مرگ او را می پرستم! و تا ابد هم چنین خواهم بود!
و از همسرش نیز پرسید: تو چطور! به همسرت تا چه اندازه علاقه داری!؟
زن شرمناک تبسمی کرد و گفت: من هم مانند او تا سرحد مرگ دوستش دارم و تا زمان مرگ از او جدا نخواهم شد و هرگز از این احساسم نسبت به او کاسته نخواهد شد.
پیر عاقل تبسمی کرد و گفت: بدانید که در طول زندگی زناشویی شما لحظاتی رخ می دهند که از یکدیگر تا سرحد مرگ متنفر خواهید شد و اصلا هیچ نشانه ای از علاقه الآنتان در دل خود پیدا نخواهید کرد.
در آن لحظات حتی حاضرنخواهید بود که یک لحظه چهره همدیگر را ببینید.
اما در آن لحظات عجله نکنید و بگذارید ابرهای ناپایدار نفرت از آسمان عشق شما پراکنده شوند و دوباره خورشید محبت بر کانون گرمتان پرتوافکنی کند. ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( دوشنبه 93/6/10 :: ساعت 7:0 عصر )


داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان زیبای آلزایمر مادر

داستان زیبای آلزایمر مادر

چمدونش را بسته بودیم ،
با خانه سالمندان هم هماهنگ شده بود
کلا یک ساک داشت با یه قرآن کوچک،
کمی نون روغنی، آبنات، کشمش
چیزهایی شیرین، برای شروع آشنایی …
گفت: “مادر جون، من که چیز زیادی نمیخورم
یک گوشه هم که نشستم
نمیشه بمونم، دلم واسه نوه هام تنگ میشه!”
گفتم: “مادر من دیر میشه، چادرتون هم آماده ست، منتظرن.”
گفت: “کیا منتظرن؟ اونا که اصلا منو نمیشناسن!
آخه اون جا مادرجون، آدم دق میکنه ها،
من که اینجا به کسی کار ندارم
اصلا، اوم، دیگه حرف نمی زنم. خوبه؟ حالا میشه بمونم؟”
گفتم: “آخه مادر من، شما داری آلزایمر می گیری
همه چیزو فراموش می کنی!”
گفت: “مادر جون، این چیزی که اسمش سخته رو من گرفتم، قبول!
اما تو چی؟ تو چرا همه چیزو فراموش کردی دخترم؟!”
خجالت کشیدم …! حقیقت داشت، همه کودکی و جوونیم
و تمام عشق و مهری را که نثارم کرده بود، فراموش کرده بودم. 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( جمعه 93/5/31 :: ساعت 7:41 صبح )

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان آموزنده شکست غیر ممکن

داستان آموزنده شکست غیر ممکن

مدرسه‌ی کوچک روستایی بود که به‌وسیله‌ی بخاری زغالی قدیمی، گرم می‌شد. پسرکی موظف بود هر روز زودتر از همه به مدرسه بیاید و بخاری را روشن کند تا قبل از ورود معلم و هم‌کلاسی‌هایش، کلاس گرم شود. روزی، وقتی شاگردان وارد محوطه‌ی مدرسه شدند، دیدند مدرسه در میان شعله‌های آتش می‌سوزد. آنان بدن نیمه بی‌هوش هم‌کلاسی خود را که دیگر رمقی در او باقی نمانده بود، پیدا کردند و بی‌درنگ به بیمارستان رساندند.
پسرک با بدنی سوخته و نیمه جان روی تخت بیمارستان دراز کشیده بود ، که ناگهان شنید دکتر به مادرش می‌گفت: «هیچ امیدی به زنده ماندن پسرتان نیست، چون شعله‌های آتش به‌طور عمیق، بدنش را سوزانده و از بین برده است». اما پسرک به هیچوجه نمی‌خواست بمیرد. او با توکل به خدا و طلب یاری از او تصمیم گرفت تا تمام تلاش خود را برای زنده ماندن به کار بندد و زنده بماند و … چنین هم شد.
او در مقابل چشمان حیرت زده‌ی دکتر به راستی زنده ماند و نمرد. هنگامی که خطر مرگ از بالای سر او رد شد، پسرک دوباره شنید که دکتر به مادرش می‌گفت: «طفلکی به خاطر قابل استفاده نبودن پاهایش، مجبور است تا آخر عمر لنگ‌لنگان راه برود».
پسرک بار دیگر تصمیم خود را گرفت. او به هیچ‌وجه نخواهد لنگید. او راه خواهد رفت، اما متاسفانه هیچ تحرکی در پاهای او دیده نمی‌شد. بالاخره روزی فرا رسید که پسرک از بیمارستان مرخص شد. مادرش هر روز پاهای کوچک او را می‌مالید، اما هیچ احساس و حرکتی در آنها به چشم نمی‌خورد. با این حال، هیچ خللی در عزم و اراده‌ی پسرک وارد نشده بود و همچنان قاطعانه عقیده داشت که روزی قادر به راه رفتن خواهد بود 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( جمعه 93/5/31 :: ساعت 7:29 صبح )

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان جالب خلبانان نابینا

داستان جالب خلبانان نابینا

دو خلبان نابینا که هر دو عینک‌های تیره به چشم داشتند، در کنار سایر خدمه پرواز به سمت هواپیما آمدند، در حالی که یکی از آن‌ها عصایی سفید در دست داشت و دیگری به کمک یک سگ راهنما حرکت می‌کرد .
زمانی که دو خلبان وارد هواپیما شدند، صدای خنده ناگهانی مسافران فضا را پر کرد. اما در کمال تعجب دو خلبان به سمت کابین پرواز رفته و پس از معرفی خود و خدمه پرواز، اعلام مسیر و ساعت فرود هواپیما، از مسافران خواستند کمربندهای خود را ببندند.
در همین حال، زمزمه‌های توام با ترس و خنده در میان مسافران شروع شده و همه منتظر بودند، یک نفر از راه برسد و اعلام کند این ماجرا فقط یک شوخی یا چیزی شبیه دوربین مخفی بوده است.
اما در کمال تعجب و ترس آنها، هواپیما شروع به حرکت روی باند کرده و کم کم سرعت گرفت. هر لحظه بر ترس مسافران افزوده می‌شد چرا که می‌دیدند هواپیما با سرعت به سوی دریاچه کوچکی که در انتهای باند قرار دارد، می‌رود. هواپیما همچنان به مسیر خود ادامه می‌داد و چرخ‌های آن به لبه دریاچه رسیده بود که مسافران از ترس شروع به جیغ و فریاد کردند.
اما در این لحظه هواپیما ناگهان از زمین برخاست و سپس همه چیز آرام آرام به حالت عادی بازگشته و آرامش در میان مسافران برقرار شد. در همین هنگام در کابین خلبان، یکی از خلبانان به دیگری گفت:
«یکی از همین روزها بالاخره مسافرها چند ثانیه دیرتر شروع به جیغ زدن می‌کنند و اون‌ وقت کار همه‌مون تمومه ! »
 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( جمعه 93/5/31 :: ساعت 7:22 صبح )

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان کوتاه هدیه مادر, داستان خواندنی درسی از طبیعت, داستان آمو

داستان کوتاه هدیه مادر, داستان خواندنی درسی از طبیعت, داستان آموزنده چادر

داستان کوتاه هدیه مادر

پسر 16 ساله از مادرش پرسید مامان برای تولد18 سالگیم چی کادو میگیری؟
مادرپسرم هنوز خیلی مونده
پسر 17ساله شد. یک روز حالش بد شد،مادر او رابه بیمارستان انتقال داد،دکتر گفت پسرتبیماری قلبی داره .
پسر از مادرش پرسید مامان من میمیرم …؟ ! مادر فقط گریه کرد .
پسر تحت درمان بود، همی فامیل برای تولد 18 سالگیِ اش تدارک دیدند
وقتی پسر به خانه آمد متوجه نامه ای که روی تختش بود شد …
پسرم ؛ اگر این نامه را میخوانی یعنی همه چیز عالی انجام شده
یادته یک روز پرسیدی برای تولدت چی کادو میخوای؟
و من نمیدونستم چه جوابی بدم ! 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( جمعه 93/5/31 :: ساعت 7:13 صبح )

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان زیبای مکالمه با خدا

داستان زیبای مکالمه با خدا

این مطلب اولین بار در سال 2001 توسط زنی به نام ریتا در وب سایت یک کلیسا قرار گرفت، این مطلب کوتاه به اندازه ای تاثیر گذار و ساده بود ، که طی مدت 4 روز بیش از پانصد هزار نفر به سایت کلیسا ی توسکالوسای ایالت آلاباما سر زدند. این مطلب کوتاه به زبان های مختلف ترجمه شد و در سراسر دنیا انتشار پیدا کرد .

چه سوالاتی در ذهن داری که میخواهی بپرسی ؟
چه چیز بیش از همه شما را در مورد انسان متعجب می کند ؟
خدا پاسخ داد …

این که آنها از بودن در دوران کودکی ملول می شوند .
عجله دارند که زودتر بزرگ شوند و بعد حسرت دوران کودکی را می خورند .
این که سلامتی شان را صرف به دست آوردن پول می کنند.
و بعد پولشان را خرج حفظ سلامتی میکنند .
این که با نگرانی نسبت به آینده فکر میکنند .
زمان حال فراموش شان می شود .
آنچنان که دیگر نه در آینده زندگی میکنند و نه در حال .
این که چنان زندگی میکنند که گویی هرگز نخواهند مرد .
و آنچنان میمیرند که گویی هرگز زنده نبوده اند .
خداوند دست های مرا در دست گرفت و مدتی هر دو ساکت ماندیم .
بعد پرسیدم … 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( جمعه 93/5/31 :: ساعت 7:5 صبح )

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» حکایت پرخوری و عبادت, حکایت شیوه تک بعدی هدایت, حکایت طبل رسوایی

حکایت پرخوری و عبادت

عابدی را حکایت کنند که شبی دَه مَن طعام بخوردی و تا سحر ختمی در نماز بکردی، صاحبدلی شنید و گفت: اگر نیم نانی بخوردی و بخُفتی، بسیار از این فاضل تر بودی.

سعدی شکر سخن در این حکایت لطیف، از عابد سطحی نگری سخن به میان آورده است که ساده لوحانه و بدون زمینه سازی مناسب، در پی کسب فیوضات معنویست، غافل از اینکه پرخوری و شکم پروری را با پارسایی و پرهیزکاری اجماعی نیست. انسانی که می خواهد درونش سرچشمه زلال و جوشان حکمت الهی باشد و به گنجینه کمالات ارزشمند انسانی دست یابد، ناگزیر از تحمل گرسنگی و رنج همدردی با هم نوعان است.
بی شک اگر پُری شکم با کسب کمالات معنوی مغایرت نداشت و بدون تحمل گرسنگی، انسان گنجینه کمالات را به دست می آورد، هیچ گاه در گفتارهای نغز و دل نشین امامان معصوم علیهم السلام بدان تأکید نمی شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «شکم خود را از غذا سیر نکنید که نور معرفت را در دل های شما می فشرد.»(2) امام علی علیه السلام نیز می فرماید: «سیری شکم، پارسایی را نابود می کند.»(3) همو فرموده است: «سیری، همدم بدی برای پارسایی است».
 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( دوشنبه 93/5/27 :: ساعت 8:4 عصر )

داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان زیبای دروغ های مادرم

داستان زیبای دروغ های مادرم

داستان من از زمان تولّدم شروع می‎شود. تنها فرزند خانواده بودم ، سخت فقیر بودیم و تهی‎دست و هیچگاه غذا به اندازه کافی نداشتیم ،  روزی قدری برنج به دست آوردیم تا رفع گرسنگی کنیم ، مادرم سهم خودش را هم به من داد، یعنی از بشقاب خودش به درون بشقاب من ریخت و گفت: “فرزندم برنج بخور، من گرسنه نیستم.” و این اوّلین دروغی بود که به من گفت .
زمان گذشت و قدری بزرگ تر شدم ، مادرم کارهای منزل را تمام می‎کرد و بعد برای صید ماهی به نهر کوچکی که در کنار منزلمان بود می ‏رفت ، مادرم دوست داشت من ماهی بخورم تا رشد و نموّ خوبی داشته باشم ، یک دفعه توانست به فضل خداوند دو ماهی صید کند ، به سرعت به خانه بازگشت و غذا را آماده کرد و دو ماهی را جلوی من گذاشت ، شروع به خوردن ماهی کردم و اوّلی را تدریجاً خوردم ، مادرم ذرّات گوشتی را که به استخوان و تیغ ماهی چسبیده بود جدا می‎کرد و می‎خورد ، دلم شاد بود که او هم مشغول خوردن است ، ماهی دوم را جلوی او گذاشتم تا میل کند ، امّا آن را فوراً به من برگرداند و گفت: 
برای دیدن ادامه مطلب اینجا را کلیک کنید



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( یکشنبه 93/5/26 :: ساعت 3:50 عصر )

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حکایت زیبای شیخ صنعان و دختر ترسا
داستان زیبای درخت و موریانه
حکایت درس شاه عباس به سیاستمداران چاپلوس
داستان خواندنی اهداء خون برادر
داستان کوتاه کارمند تازه وارد
داستان پنذآموز تصمیم قاطع مدیریتی
داستان کوتاه طوطی چند؟
داستان آموزنده جایزه
داستان آموزنده ثروتمندتر از بیل گیتس
داستان عاشقانه و غمگین اثبات عشق
داستان جالب نحوه خر شدن !
داستان آموزنده تاثیر دعا
داستان کوتاه خواندنی قدرت بخشش
داستان دانه ای که سپیدار بود
داستان الاغ مرده
[همه عناوین(227)][عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 1
>> بازدید دیروز: 16
>> مجموع بازدیدها: 902167
» درباره من «

داستان های جذاب و خواندنی

» پیوندهای روزانه «

بانک کارت ویزیت ایرانی و خارجی [4]
عشق جوانی و مشکلات ازدواج [85]
اخبار ورزشی المپیک 2012 لندن [9]
جکستان, پـَـ نـَـ پـَـ, اس ام اس, پیامک [29]
جدیدترین یوزر پسورد نود32, eset nod32 [14]
عکس های فانتزی زیبا و متحرک, زیباسازی وبلاگ [69]
ماه شاپ ایرانی و تجارت الکترونیک [10]
داستان های کوتاه و جذاب [92]
داستان های کوتاه و جالب [70]
وی شاپ ایرانی [2]
لوکس ها در سی شاپ [5]
کار,شغل, استخدام, کاریابی [5]
خود اشتغالی، طرح توجیهی اقتصادی [13]
hallywoodshop [1]
khavaranshop [2]
[آرشیو(16)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها «
داستان آموزنده جدید[3] . داستان بسیار زیبا[3] . داستان جالب[3] . داستان های آموز[3] . داستان های آموزنده[3] . داستان های آموزنده جدید[3] . داستان جدید[3] . داستان عاشقانه و غمگین اثبات عشق[2] . داستان خواندنی و غمگین در پی خوشبختی[2] . داستان خواندنی ویولونیست . داستان دانه ای که سپیدار بود . داستان زنها واقعا چه چیزی میخواهند ؟ . داستان زیبا و عاشقانه . داستان زیبا و کوتاه الاغ مرده . داستان زیبا و کوتاه بزرگترین افتخار . داستان زیبا و کوتاه تاجر و باغ زیبا . داستان زیبا و کوتاه تحمل درد عشق . داستان زیبا و کوتاه ثروتمندتر از بیل گیتس . داستان زیبا و کوتاه دانه ای که سپیدار بود . داستان زیبا و کوتاه قهوه شور . داستان زیبا و کوتاه گل آفتابگردان . داستان زیبا و کوتاه میوه شب یلدا . داستان زیبا و کوتاه کاستی ها زندگی . داستان زیبای آرزوی کافی . داستان زیبای آلزایمر مادر . داستان زیبای درخت و موریانه . داستان زیبای نصیحت مادر، داستان نصیحت مادر، داستانک نصیحت مادر، . داستان زیبای کلام امید، داستان زیبای و کوتاه کلام امید، داستان ز . داستان سه رفیق بی پول!، سه رفیق بی پول!، داستان خنده دار سه رفیق . داستان شرط بندی ملا . داستان طنز ادب کردن به روش خودم . داستان عاشقانه زیبا و غمگین . داستان جالب آدمخوارها . داستان جالب بشنو و باور نکن . داستان جالب چهار فصل زندگی..، داستان جالب چهار فصل زندگی، داستان . داستان جالب زن نژاد پرست . داستان جالب صورت حساب، داستان کوتاه و جالب صورت حساب، داستان جذا . داستان جالب مادر شوهر و مادر زن . داستان جالب مرد و رمال . داستان جالب نامه شگفت انگیز . داستان جالب نحوه خر شدن ! . داستان جالب و کوتاه وینستون چرچیل . داستان جالب کلاه فروش [کلاه] کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت.ت . داستان بسیار زیبای گل سرخ جان بلانکارد از روی نیمکت برخاست لبا . داستان بی نهایت زیبای خلقت زن(مادر) حتما بخوانید . داستان پرداخت هزینه در آخرت، مجموعه داستانهای اموزنده، داستان پر . داستان پسر جوان و دختر زیبا . داستان پند عابد . داستان پنداموز اندیشه هایت را خودت شکل ببخش! . داستان تاریخی الاغ مرده . داستان تاریخی بز . داستان تاریخی تا . داستان تاریخی تحمل درد عش . داستان تاریخی قهوه شور . داستان تاریخی گل آفتاب . داستان تاریخی میوه شب یلد . داستان تاریخی کاستی . داستان آموزنده حیای یک سگ . داستان آموزنده درس زندگی . داستان آموزنده دعای کوروش . داستان آموزنده زندگی درخت . داستان آموزنده سلف سرویس، داستان آموزنده، داستان آموزنده دعای ما . داستان آموزنده شرافت و مردانگی . داستان آموزنده طناب خیالی، جدیدترین داستانها، داستان آموزنده، دا . داستان آموزنده عشق و نفرت, داستان آموزنده دعای مادر, داستان آموز . داستان آموزنده عکاسی خدا، داستان کوتاه عکاسی خدا، داستان کوتاه و . داستان آموزنده غرور بیجا . داستان آموزنده گنج غلام، داستان آموزنده و جذاب گنج غلام، داستان . داستان آموزنده نوه باهوش, طمع دکتر, برنده واقعی کیست ؟, روبان آب . داستان آموزنده و کوتاه الاغ مرده . داستان آموزنده و کوتاه بزرگترین افتخار . داستان آموزنده و کوتاه تاجر و باغ زیبا . داستان آموزنده و کوتاه تحمل درد عشق . داستان آموزنده و کوتاه ثروتمندتر از بیل گیت . داستان آموزنده و کوتاه دانه ای که سپیدار . داستان آموزنده و کوتاه قهوه شور . داستان آموزنده و کوتاه گل آفتابگردان . داستان آموزنده و کوتاه میوه شب یلدا . داستان آموزنده و کوتاه کاستی ها زندگی . داستان آموزنده واکنش قورباغه ای . داستان الاغ مرده . داستان برو کشکتو بساب، داستان کوتاه داستان برو کشکتو ب، داستان ک . ، داستان کوتاه لحظه های عاشقانه، داستان جذاب لحظه های عاشقانه، د . استجابت دعا . بخت بیدار . بهترین داستان ها، مجموعه داستانهای اموزنده، داستان پرمفهوم، داست . جوان ثروتمند و پند عارف . حکایت زیبای شیخ صنعان و دختر ترسا . حکایت آرامش از دست رفته . حکایت پرخوری و عبادت, حکایت شیوه تک بعدی هدایت, حکایت طبل رسوایی . حکایت جذاب تفاوت بهشت و جهنم . حکایت درس شاه عباس به سیاستمداران چاپلوس . حکایت زیبا و خواندنی قورباغه، داستان زیبا و خواندنی قورباغه، داس . حکایت زیرکی زنان . حکایت عروس مومن . حکایت غلط زیادی که جریمه ندارد . حکایت قهرمان های آدمهای کوچک . حکایت مابه ازای نیکی . داستان . داستان “مورچه و سلیمان نبی” . داستان آموزنده (تفاوت فرهنگی) . داستان آموزنده از شیوانا تحمل درد عشق . داستان آموزنده امتحان وزیران یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را ف . داستان آموزنده امید . داستان آموزنده بزرگترین افتخار . داستان آموزنده پسر تنبل . داستان آموزنده پند سقراط . داستان آموزنده تاثیر دعا . داستان آموزنده تاجر ورشکسته . داستان آموزنده تخته سنگ، داستان جذاب تخته سنگ، داستان کوتاه تخته . داستان آموزنده توله های فروشی . داستان آموزنده ثروتمندتر از بیل گیتس . داستان آموزنده جایزه . داستان های آموزنده قهوه استاد, دسترنج مادر قالی باف, جالب کارت ک . داستان های کوتاه اعتماد, برداشت شخصی, همسر ایدآل, کسی را با انگش . داستان واقعی و آموزنده (سخنرانی جالب بیل گیتس), داستان جالب ( نا . داستان واقعی و زیبای دعای مادر . داستان وحشتناک، داستان ترسناک، داستان واقعی، داستان جذاب، داستان . داستان کوتاه . داستان کوتاه (خلبان) . داستان کوتاه آب شور,داستان زیبا و کوتاه آب شور,داستان آموزنده و . داستان کوتاه آرزوی شاگرد و واکنش معلم . داستان کوتاه آقایان مقدم ترند ! . داستان کوتاه ابتکار در حل مشکل . داستان کوتاه اثبات وجود خدا . داستان کوتاه ازدواج پیرزن . داستان کوتاه استجابت دعا,داستان زیبا و کوتاه استجابت دعا,داستان . داستان کوتاه افکار دیگران . داستان کوتاه الاغ مرده . داستان کوتاه اهداء خون برادر,داستان زیبا و کوتاه اهداء خون برادر . داستان کوتاه بزرگترین افتخار . داستان کوتاه بوفالو و بز خودخواه . داستان کوتاه پادشاه جوان و عارف پیر . داستان کوتاه پادشاه و تعالیم خردمندانه . داستان کوتاه پادشاه و مسابقه تصاویر، فروشنده دوره گرد، هزینه بیل . داستان کوتاه پاره آجر داس . داستان کوتاه پول دود . داستان کوتاه تاجر و باغ زیبا . داستان کوتاه تجزیه و ترکیب,داستان زیبا و کوتاه تجزیه و ترکیب,داس . داستان کوتاه تحمل درد عشق . داستان کوتاه تدبیر خداوند . داستان کوتاه تردید در عمل,داستان زیبا و کوتاه تردید در عمل,داستا . داستان کوتاه تلاش صادقانه . داستان کوتاه تله موش . داستان کوتاه ثروتمندتر از بیل گیتس . داستان کوتاه جراح و تعمیرکار . داستان کوتاه چنگیز خان مغول و شاهین,داستان زیبا و کوتاه چنگیز خا . داستان کوتاه خرید بهشت . داستان کوتاه خلبان . داستان کوتاه خواندنی قدرت بخشش . داستان کوتاه دانه ای که سپیدار بود . داستان کوتاه دختر فداکار . داستان کوتاه درس زندگی از دختر بچه 7 ساله . داستان کوتاه دسته گل پیرمرد . داستان کوتاه دعای کشتی شکستگان . داستان کوتاه دو روز به پایان جهان . داستان کوتاه دیدار با خدا . داستان کوتاه راز خوشبختی . داستان کوتاه زندگی خود را تغییر دهید . داستان کوتاه زندگی مثل چای,داستان زیبا و کوتاه زندگی مثل چای,داس . داستان کوتاه زیباترین قلب . داستان کوتاه سَمّ برای مادر شوهر . داستان کوتاه شاگرد زیرک و استاد . داستان کوتاه صندلی نامرئی . داستان کوتاه طعم هدیه . داستان کوتاه طمع ماهی گیر . داستان کوتاه طوطی چند؟ . داستان کوتاه عابد و ابلیس!,داستان زیبا و کوتاه عابد و ابلیس!,داس . داستان کوتاه عارف و نانوای مرید . داستان کوتاه عشق یعنی انجام ندادن !,داستان کوتاه هیچکس زنده نیست . داستان کوتاه فاصله نیکی و بدی . داستان کوتاه فحش دل نشین!,داستان زیبا و کوتاه فحش دل نشین!,داستا . داستان کوتاه فروش سیب,داستان زیبا و کوتاه فروش سیب,داستان آموزند . داستان کوتاه قانون بازگشت . داستان کوتاه قدرت بخشش,داستان زیبا و کوتاه قدرت بخشش,داستان آموز . داستان کوتاه قدرت بیان!,داستان زیبا و کوتاه قدرت بیان!,داستان آم . داستان کوتاه قدرت لبخند,داستان زیبا و کوتاه قدرت لبخند,داستان آم . داستان کوتاه قهرمان . داستان کوتاه قهرمانی در پارالمپیک . داستان کوتاه قهوه شور . داستان کوتاه گروه 99,داستان زیبا و کوتاه گروه 99,داستان آموزنده . داستان کوتاه گفتگو با خدا,داستان زیبا و کوتاه گفتگو با خدا,داستا . داستان کوتاه گل آفتابگردان . داستان کوتاه لیاقت عشق . داستان کوتاه مادر شوهر . داستان کوتاه محبوب تر از پیامبر خدا . داستان کوتاه مرد میلیاردر، داستان واقعی مرد میلیاردر، داستانک مر . داستان کوتاه مردانگی,داستان زیبا و کوتاه مردانگی,داستان آموزنده . داستان کوتاه مردمان بیمار . داستان کوتاه مش ممدحسن و درخت بی ثمر . داستان کوتاه مشکل چوپان . داستان کوتاه مشکل مرد فرتوت با زن و دخترش . داستان کوتاه معرفی شخصیت . داستان کوتاه معنای آرامش,داستان زیبا و کوتاه معنای آرامش,داستان . داستان کوتاه مورچه و عسل,داستان زیبا و کوتاه مورچه و عسل,داستان . داستان کوتاه میوه شب یلدا . داستان کوتاه ناشنوا باش . داستان کوتاه نصیحت لحظه مرگ مادر . داستان کوتاه نماز میت خواندن چوپان . داستان کوتاه نهار با خدا,داستان زیبا و کوتاه نهار با خدا,داستان . داستان کوتاه هر انسان یک فرشته است . داستان کوتاه همیشه شکر گذار باشیم,داستان زیبا و کوتاه همیشه شکر . داستان کوتاه و آموزنده نامه درمانی . داستان کوتاه و خواندنی نگرشت را تغییر بده . داستان کوتاه یه مشت نمک . داستان کوتاه کارمند تازه وارد . داستان کوتاه کاستی ها زندگی . داستان کوتاه کشیش و اضطراب در هواپیماه . داستان کوتاه کلاس درس ابوریحان,داستان زیبا و کوتاه کلاس درس ابور . داستان کوتاه کلاس درس دکتر . در انتظار سرمایه . راز خوشبختی مرد فقیر . زرنگی همیشه جوابـ نمیده!!!!! . شکر گذار خدا باشیم . طلاق برنامه ریزی شده . فرق عشق با ادواج . گفتگوی کودک و خدا . مارها و قورباغه ها . مجموعه داستانهای اموزنده، سری جدید داستان ها، داستانک، داستان کو . مداد سفید . نجار پیر . نگرشت را تغییر بده . کریم خان و مرد حیله گر . کفش های بهشتی . داستان عاشقانه یک ساعت چقدر کار می کنی؟ . داستان عبرت آم . داستان عجیب مرگ در غسالخانه! . داستان عروسک و دختر بچه . داستان عشق و دیوانگی زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زم . داستان فوق العاده جذاب مثل مداد بشوی! . داستان قصر پادشاه . داستان لبخند سنت اگزوپری . داستان مسئولیت یک پزشک . داستان جدید فقط در ایران . داستان خرید کمربند . داستان خواندنی اهداء خون برادر . داستان خواندنی دزد با شرف گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت .
» آرشیو مطالب «
تیر 90
داستان شرط بندی ملا
داستان پند عابد
داستان کوتاه معرفی شخصیت
داستان کوتاه قهرمانی در پارالمپیک
داستان کوتاه بوفالو و بز خودخواه (
داستان مسئولیت یک پزشک
داستان کوتاه جراح و تعمیرکار
داستان آموزنده دعای کوروش
داستان خرید کمربند
داستان کوتاه مادر شوهر
داستان جالب و کوتاه وینستون چرچیل
داستان خواندنی دزد با شرف
داستان کوتاه درس زندگی از دختر بچه 7 ساله
داستان جالب مرد و رمال
داستان آموزنده چنگیز خان مغول و شاهین
داستان کوتاه نهار با خدا
داستان کوتاه زندگی خود را تغییر دهید
داستان کوتاه قدرت لبخند
داستان کوتاه معنای آرامش
داستان کوتاه یه مشت نمک
داستان آموزنده امتحان وزیران
داستان آموزنده عابد و ابلیس
داستان آموزنده قدرت بیان
داستان کوتاه تلاش صادقانه
داستان جالب مارها و قورباغه ها
داستان کوتاه تردید در عمل
داستان آموزنده همیشه شکر گذار باشیم
داستان آموزنده حیای یک سگ
داستان کوتاه فحش دل نشین
داستان آموزنده غرور بیجا
داستان کوتاه فحش دل نشین
داستان آموزنده پند سقراط
داستان آموزنده آب شور
داستان جالب تجزیه و ترکیب
داستان کوتاه زخم خارپشت
داستان آموزنده زندگی مثل چای است
داستان واقعی مردانگی
داستان کوتاه گفتگو با خدا

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «
به سوی فردا
حرف و حدیث
نوشتار
گلبانگ سربلندی
دیار عاشقان
PARSTIN ... MUSIC
رایان چوب
منتظر ظهور
علی اصغر بامری
قیدار شهر جد پیامبراسلام
هادرباد * روستایی در شرق شهرستان بیرجند * HADERBAD
خورشید پنهان
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
بهارانه
بلوچستان
قران
پوشاک مردانه و زنانه، لباس های روز آقایان و خانم ها
کارواش خانگی همه کاره جت مینی
هسته گیر آلبالو
دستگاه بادکش طبی بدن رفع خستگی و حجامت
تیشرت و شلوارک لاغری
آفتاب گردون
آنلاین گلچین
دنیای آسان
سیتی شاپ
راه روشن
فروشگاه بیستِ بیست
توس بازار
چرخ خیاطی
سحا مارکت
چلچلی من
فروش اینترنتی
جذاب ترین ها
جادوی زندگی
عکس فانتزی و متحرک
گنجدونی
میرسالار
سورپرایز
جغجغه‌
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
رقصی میان میدان مین
تقدیم به جوانمرد کوچکم معین...
۩۞۩ تنهاترین تنها ۩۞۩
اسستان و پـَـَـ نــه پـَـَـــ، جکستان
نگاهی نو به مشاوره
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
سیب سبز
برلیان
Mystery
geleh.....
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
...
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
پناه خیال
مشتاقی و مهجوری
جوک بی ادبی
عکس های زیبا
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
هم رنگــــ ِ خـــیـــآل
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
طراوت باران
وبلاگ پایگاه امام حسین (ع) شهرستان البرز
یادداشتها و برداشتها
شباهنگ
دل پرخاطره
جکستان
ایوون رویا
سارا احمدی
هــومـــ ســـپـــیـــد
جهاد ادامه دارد...
ریحانه
دلـتنگــ همیـشـگـــــــــی
ما تا آخرایستاده ایم
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
باران انتظار
گیسو کمند
بانوی پایتخت
تـلاطـم ارونـد
عکس های زیبا و دیدنی از دنیای پرندگان
❤ღنیلوفرهای آبیღ❤
گیاهان دارویی
یادداشتهای فانوس
انسان قرآنی
روانشناسی زنان و مردان
قصرماشین
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
بغض تلخ
دنیای بی معرفت
سرزمین رویا
x
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
زیر باران (ابیات و اشعار برگزیده)
مطی جون
سوره777
عاشقتم
.•°♥°•دنیای شیرین من•°♥°•.
محمدرضا جعفربگلو
انتظار
پریا جووون
یامهدی
گوچــــــــی جــــونم GUCCI
حجاب ناب
آسمون
خدمات کامپیوتری ولیعصر (عج) روستای باغ آسیا
فیزیک زیبا( آموزش به زبان ساده)
sajjad esmaili
السلام علیک یاامیرالمومنین
* عاشقانه ای برای تو *
منتظـــــــران مهدی
بیانات و سخنان رهبری
سرداران بی پلاک
پرسپولیس قهرمان
ارواحنا فداک یا زینب
امیر محمد
بهشت بهشتیان
علمی
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
اســــرارِ وجـــود
گل یا پوچ؟2
سیالات
گوشی نوکیا 1110، خرید اینترنتی گوشی نوکیا 1110
ऌ عاشق بی معشوق ऌ
گل خشک
... و همچنین گزیده ای از اشعار پسانیمایی
پذیرش تحصیلی و منابع آزمون کارشناسی ارشد کلیه رشته ها
منابع آزمون کارشناسی ارشد کلیه رشته ها
دستگاه پاپ کورن ساز
اس ام اس - خبرهای ورزشی
دل پر خاطره
پایه عکاسی مونوپاد + ریموت شاتر بلوتوث
فروش دستگاه دلمه پیچ, فروش دستگاه دولمه پیچ
مانتو عبایی طرح رنوس, مانتو عبایی نقره ای, مانتو عبایی مسی
ست سارافون ودامن شلواری نیلوف
عمو همه چی دان
محسن نصیری(هامون)
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
Hunter
بزرگترین گالری عکس افسانه دونگ یی
ســـــــــرزمـــــــیـــن آهــــــن
دهکده علم و فناوری
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
عکس-های-جدید-از-سریال-سرزمین-آهن
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
وبلاگ اندیشه های مطهر
دوست جوان-------عشق جوان
روان شناسی * 心理学 * psychology
..:: بزرگترین مرجع کد آهنگ ::..
حجاب ایرانی
مقالات و نرم افزارهای تقویت هوش و حافظه
اسرائیل کودک کش، اسرائیل بچه کش، اسرائیل آدم کش، اسرائیل تروریست
قرآن معجزه ای جاوید و درسهای از فرآن
عکس متحرک جالب و زیبا برای زیبا سازی وبلاگ
اتیسم، اتیستیک، آسپرگر، رت، اختلالات نافذ رشد
سوالات کنکور دکتری
مثبت گرا
نوشته ها و نواهای خدمتگزار آستان حسین(ع)
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
عاشقانه ها
بسیج صالحین
تجارت الکترونیک
❤ رویایی زندگی کردن... ❤
دهکده کوچک ما
سوالات کارشناسی ارشد 91 , 92
شیوه های نوین مطالعه، راه‌های پیشرفت و موانع پیشرفت
انیمیشن
من - او = هیچکس
دستگاه بادکش طبی بدن و حجامت
سبک زندگی
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
بسته بزرگ اشتغال زایی و کسب درآمد
غابات مازندران
تخم مرغ شکن Egg Cracker
قالب بستنی ساز کودک
چرخ جادویی چراغ دار
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
نــــســــــــــــــیـــم بــــــــــــــــــاران
عکس های جالب و متحرک
عکس جالب و خفن و توپ و داغ
آنسوی باورها-ansooyebavarha.ir |متن عاشقانه |شعرهای عاشقانه جدید
خرید اینترنتی مینی پنکه ASD Minifan، مینی پنکه ASD Minifan جدید،
نمونه سوالات پیش دانشگاهی و متوسطه رشته های ریاضی، تجربی، انسانی
*عشق طلاست*
کلاه بافتنی
راه و چاه
جکدونی عمو حسن
سخاوت
مهدی یاران
برای عشق پایانی نیست
آرزوهای من...
باران
*سکوت مطلق*
دل خوش
هایپرمارکت
دیدنی های ایران
مانتو و شال طرح پارمیس
دستگاه پوست کن مخزن دار
فروش ویژه ساعت مچی
چرخ خیاطی
ساعت دیواری فانتزی
ذرت دانه کن
ساعت مچی در استایل مار کبری
فروشگاه دیجی مارکت
لوکس فروش
فروشگاه اینترنتی باقران
ماهساچ
آهنگ های لحظه های بی صدا...
سیرت پیشگان
سکوت باران
مهربانی ها
فوتبال و المپیک 2012
فنون و تکنیک ها و نکته های آشپزی+هنری
آموزش ایروبیک بانوان
اخبار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، ورزشی، اجتماعی
رومیزی ترمه گل
تی وی مارکت
نود 32
دیجی بازار
نمونه سوالات دروس پیش دانشگاهی و متوسطه کلیه رشته ها
جهان استور
گلچین اینترنتی
مدرن
سروش مارکت
میهن کالا
گلچین اینترنتی
بازار آنلاین
ندا
فروشگاه سی گل
پد ضد عرق Underarm shild
روان شناسی
روان شناسی مثبت گرا
بیتوته
دیجی فروش
شمع سازی و چشم های متحرک زیبا و فانتزی
با یِ لبخند ملیح

» صفحات اختصاصی «

» لوگوی لینک دوستان «



» طراح قالب «