داستان کوتاه معرفی شخصیت
روزی لئون تولستوی در خیابانی راه می رفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد. زن بی وقفه شروع به فحش دادن و بد وبیراه گفتن کرد .
بعد از مدتی که خوب تولستوی را فحش مالی کرد ،تولستوی کلاهش را از سرش برداشت و … محترمانه معذرت خواهی کرد و در پایان گفت : مادمازل من لئون تولستوی هستم .
ادامه مطلب داستان کوتاه معرفی شخصیت...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( چهارشنبه 91/4/21 :: ساعت 7:53 عصر )