سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
داستان های جذاب و خواندنی
 
 
هر دانشی که خرد تأییدش نکند، مایه گمراهی است . [امام علی علیه السلام] 
داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان کوتاه اثبات وجود خدا+داستان کوتاه راز خوشبختی+داستان کوتا

داستان کوتاه اثبات وجود خدا،داستان کوتاه راز خوشبختی، داستان کوتاه فاصله نیکی و بدی

داستان کوتاه اثبات وجود خدا

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت در بین کار گفت و گوی جالبی بین آنها درگرفت.
آنها در مورد مطالب مختلفی صحبت کردندوقتی به موضوع خدا رسید
آرایشگرگفت:من باور نمی کنم که خدا وجود دارد.
مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟
آرایشگر جواب داد: کافیست به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد؟ شما به من بگو اگر خدا وجود داشت این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا میشد؟ اگر خدا وجود داشت درد و رنجی وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این همه درد و رنج و جود داشته باشد.
مشتری لحظه ای فکر کرد اما جوابی نداد چون نمی خواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. به محض اینکه از مغازه بیرون آمد مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده ظاهرش کثیف و به هم ریخته بود.
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت:میدونی چیه! به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.
آرایشگر گفت: چرا چنین حرفی میزنی؟ من اینجا هستم. من آرایشگرم. همین الان موهای تو را کوتاه کردم.
مشتری با اعتراض گفت: نه آرایشگرها وجود ندارند چون اگر وجود داشتند هیچکس مثل مردی که بیرون است با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد.
آرایشگر گفت: نه بابا! آرایشگرها وجود دارند موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.
مشتری تاکید کرد: دقیقا نکته همین است. خدا وجود دارد. فقط مردم به او مراجعه نمیکنند و دنبالش نمی گردند.
برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد . . .
ادامه مطلب داستان کوتاه اثبات وجود خدا،داستان کوتاه راز خوشبختی، داستان کوتاه فاصله نیکی و بدی...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( یکشنبه 91/11/8 :: ساعت 5:39 صبح )


داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان کوتاه تله موش، نجار پیر، بخت بیدار

داستان کوتاه تله موش، نجار پیر، بخت بیدار

داستان کوتاه تله موش

موش ازشکاف دیوار سرک کشید تا ببیند این همه سروصدا برای چیست . مرد مزرعه دار تازه از شهر رسیده بود و بسته ای با خود آورده بود و زنش با خوشحالی مشغول باز کردن بسته بود .
موش لب هایش را لیسید و با خود گفت :« کاش یک غذای حسابی باشد .»
اما همین که بسته را باز کردند ، از ترس تمام بدنش به لرزه افتاد ؛ چون صاحب مزرعه یک تله موش خریده بود .
موش با سرعت به مزرعه برگشت تا این خبر جدید را به همه ی حیوانات بدهد . او به هرکسی که می رسید ، می گفت :« توی مزرعه یک تله موش آورده اند، صاحب مزرعه یک تله موش خریده است . . . »
مرغ با شنیدن این خبر بال هایش را تکان داد و گفت : « آقای موش ، برایت متأسفم . از این به بعد خیلی باید مواظب خودت باشی ، به هر حال من کاری به تله موش ندارم ، تله موش هم ربطی به من ندارد .»
میش وقتی خبر تله موش را شنید ، صدای بلند سرداد و گفت : «آقای موش من فقط می توانم دعایت کنم که توی تله نیفتی ، چون خودت خوب می دانی که تله موش به من ربطی ندارد. مطمئن باش که دعای من پشت و پناه تو خواهد بود .»
موش که از حیوانات مزرعه انتظار همدردی داشت ، به سراغ گاو رفت . اما گاو هم با شنیدن خبر ، سری تکان داد و گفت : « من که تا حالا ندیده ام یک گاوی توی تله موش بیفتد.!» او این را گفت و زیر لب خنده ای کرد ودوباره مشغول چرید شد.
سرانجام ، موش ناامید از همه جا به سوراخ خودش برگشت و در این فکر بود که اگر روزی در تله موش بیفتد ، چه می شود؟
در نیمه های همان شب ، صدای شدید به هم خوردن چیزی در خانه پیچید . زن مزرعه دار بلافاصله بلند شد و به سوی انباری رفت تا موش را که در تله افتاده بود ، ببیند .
او در تاریکی متوجه نشد که آنچه در تله موش تقلا می کرده ، موش نبود ، بلکه یک مار خطرناکی بود که دمش در تله گیر کرده بود . همین که زن به تله موش نزدیک شد ، مار پایش را نیش زد و صدای جیغ و فریادش به هوا بلند شد. صاحب مزرعه با شنیدن صدای جیغ از خواب پرید و به طرف صدا رفت ، وقتی زنش را در این حال دید او را فوراً به بیمارستان رساند. بعد از چند روز ، حال وی بهتر شد. اما روزی که به خانه برگشت ، هنوز تب داشت . زن همسایه که به عیادت بیمار آمده بود ، گفت :« برای تقویت بیمار و قطع شدن تب او هیچ غذایی مثل سوپ مرغ نیست .»
مرد مزرعه دار که زنش را خیلی دوست داشت فوراً به سراغ مرغ رفت و ساعتی بعد بوی خوش سوپ مرغ در خانه پیچید.
اما هرچه صبر کردند ، تب بیمار قطع نشد. بستگان او شب و روز به خانه آن ها رفت و آمد می کردند تا جویای سلامتی او شوند. برای همین مرد مزرعه دار مجبور شد ، میش را هم قربانی کند تا باگوشت آن برای میهمانان عزیزش غذا بپزد .
روزها می گذشت و حال زن مزرعه دار هر روز بدتر می شد . تا این که یک روز صبح ، در حالی که از درد به خود می پیچید ، از دنیا رفت و خبر مردن او خیلی زود در روستا پیچید. افراد زیادی در مراسم خاک سپاری او شرکت کردند. بنابراین ، مرد مزرعه دار مجبور شد ، از گاوش هم بگذرد و غذای مفصلی برای میهمانان دور و نزدیک تدارک ببیند .
حالا ، موش به تنهایی در مزرعه می گردید و به حیوانان زبان بسته ای فکر می کرد که کاری به کار تله موش نداشتند!
نتیجه ی اخلاقی : اگر شنیدی مشکلی برای کسی پیش آمده است و ربطی هم به تو ندارد ، کمی بیشتر فکر کن. شاید خیلی هم بی ربط نباشد
ادامه مطلب داستان کوتاه تله موش، نجار پیر، بخت بیدار...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( یکشنبه 91/11/8 :: ساعت 5:25 صبح )


داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان کوتاه محبوب تر از پیامبر خدا

داستان کوتاه محبوب تر از پیامبر خدا

وقتی حضرت عیسی علیه السلام از خداونددر خواست کرد کسی را به او نشان دهد که نزد خدا محبوب تر از او باشد، خداوند عیسی را به پیرزنی که در کنار دریا زندگی می کرد راهنمایی نمود. وقتی عیسی علیه السلام به سراغ آن خانم آمد، دید در خرابه ای زندگی می کند وبا بدنی فلج و چشمانی نابینا در گوشه ای رها شده است. وقتی حضرت عیسی علیه السلام جلوتر رفت ودقّت کرد، دید پیرزن مشغول ذکری است:
« الحَمدُ للهِ المُنعِمِ المُفضِلِ المُجمِلِ المُکرِمِ»
خدایا شکرت که نعمت دادی، کرم کردی، زیبایی دادی، کرامت دادی.
ادامه مطلب
داستان کوتاه محبوب تر از پیامبر خدا...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( یکشنبه 91/11/1 :: ساعت 4:53 صبح )


داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان کوتاه دختر فداکار

داستان کوتاه دختر فداکار

همسرم با صدای بلندی کفت : تا کی میخوای سرتو توی اون روزنامه فروکنی؟ میشه بیای و به
دختر جونت بگی غذاشو بخوره؟
روزنامه را به کناری انداختم و بسوی آنها رفتم.
تنها دخترم آوا بنظر وحشت زده می آمد. اشک در چشمهایش پر شده بود.
ظرفی پر از شیر برنج در مقابلش قرار داشت.
آوا دختر
ی زیبا و برای سن خود بسیار باهوش بود.
گلویم رو صاف کردم و ظرف را برداشتم و گفتم، چرا چند تا قاشق گنده نمی خوری؟
فقط بخاطر بابا عزیزم. آوا کمی نرمش نشان داد و با پشت دست اشکهایش را پاک کرد و گفت:
باشه بابا، می خورم، نه فقط چند قاشق، همه شو می خوردم. ولی شما باید…. آوا مکث کرد.

بابا، اگر من تمام این شیر برنج رو بخورم، هرچی خواستم بهم میدی؟
دست کوچک دخترم رو که بطرف من دراز شده بود گرفتم و گفتم، قول میدم. بعد باهاش دست دادم و تعهد کردم.
ناگهان مضطرب شدم. گفتم، آوا، عزیزم، نباید برای خریدن کامپیوتر یا یک چیز گران قیمت اصرار کنی.
بابا از اینجور پولها نداره. باشه؟
نه بابا. من هیچ چیز گران قیمتی نمی خوام.
و با حالتی دردناک تمام شیربرنج رو فرو داد.
در سکوت از دست همسرم و مادرم که بچه رو وادار به خوردن چیزی که دوست نداشت کرده بودن
عصبانی بودم.
ادامه مطلب
داستان کوتاه دختر فداکار...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( یکشنبه 91/11/1 :: ساعت 4:47 صبح )


داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان کوتاه مشکل مرد فرتوت با زن و دخترش

داستان کوتاه مشکل مرد فرتوت با زن و دخترش

زن و دختر جوانی پیرمردی خسته و افسرده را کشان کشان نزد شیوانا آوردند و در حالی که با نفرت به پیرمرد خیره شده بودند از شیوانا خواستند تا سوالی را از جانب آن ها از پیرمرد بپرسد !
شیوانا در حالی که سعی می کرد خشم و ناراحتی خود را از رفتار زشت دختر و زن با پیرمرد پنهان کند ، از زن قضیه را پرسید . زن گفت : ” این مرد همسر من و پدر این دختر است . او بسیار زحمت کش است و برای تامین معاش ما به هر کاری دست می زند . از بس شب و روز کار می کند دستانی پینه بسته و سر و صورتی زخمی و پشتی خمیده و قیافه ای نه چندان دلپسند پیدا کرده است . وقتی در بازار همراه ما راه می رود ما در هیکل و هیبت او هیچ چیزی برای افتخار کردن پیدا نمی کنیم و سعی می کنیم با فاصله از او حرکت کنیم . ای استاد بزرگ از طرف ما از این پیرمرد بپرسید ما به چه چیز او به عنوان پدر و همسر افتخار کنیم و چرا باید او را تحمل کنیم !؟ “
شیوانا نفسی عمیق کشید و دوباره از زن و دختر پرسید : ” این مرد اگر شکل و شمایلش چگونه بود شما به او افتخار می کردید !؟ ”
ادامه مطلب
داستان کوتاه مشکل مرد فرتوت با زن و دخترش...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( یکشنبه 91/11/1 :: ساعت 4:36 صبح )


داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان کوتاه دعای کشتی شکستگان

داستان کوتاه دعای کشتی شکستگان

یک کشتی در یک سفر دریایی در میان طوفان در دریا شکست و غرق شد و تنها دو مرد توانستند نجات یابند و شنا کنان خود را به جزیره کوچکی برسانند. دو نجات یافته هیچ چاره ای به جز دعا کردن و کمک خواستن از خدا نداشتند. چون هر کدامشان ادعا می کردند که به خدا نزدیک ترند و خدا دعایشان را زودتر استجاب می کند، تصمیم گرفتند که جزیره را به 2 قسمت تقسیم کنند و هر کدام در قسمت متعلق به خودش دست به دعا بر دارد تا ببینند کدام زود تر به خواسته هایش می رسد.
نخستین چیزی که هردو از خدا خواستند غذا بود. صبح روز بعد مرد اول میوه ای را بالای درختی در قسمت خودش دید و با آن گرسنگی اش را بر طرف کرد.اما سرزمین مرد دوم هنوز خالی از هر گیاه و نعمتی بود.ا
هفته بعد دو جزیره نشین احساس تنهایی کردند.مرد اول دست به دعا برداشت و از خدا طلب همسر کرد. روز بعد کشتی دیگری شکست و غرق شد و تنها نجات یافته آن یک زن بود که به طرف بخشی که مرد اول قرار داشت شنا کرد. در سمت دیگر مرد دوم هنوز هیچ همراه و همدمی نداشت.ا
بزودی مرد اول از خداوند طلب خانه، لباس و غذا بیشتری نمود. در روز بعد مثل اینکه جادو شده باشه همه چیزهایی که خواسته بود به او داده شد. اما مرد دوم هنوز هیچ چیز نداشت.
ادامه مطلب
داستان کوتاه دعای کشتی شکستگان...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( یکشنبه 91/11/1 :: ساعت 4:28 صبح )


داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان کوتاه پادشاه و مسابقه تصاویر، فروشنده دوره گرد، هزینه بیل

داستان کوتاه پادشاه و مسابقه تصاویر، فروشنده دوره گرد، هزینه بیلط، حلقه خورشید

داستان کوتاه پادشاه و مسابقه تصاویر

پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل ، آرامش را تصویر کند.
نقاشان بسیاری آثار خود را به قصر فرستادند.
آن تابلو ها ، تصاویری بودند از جنگل به هنگام غروب ، رودهای آرام ، کودکانی که در خاک می دویدند ، رنگین کمان در آسمان ، و قطرات شبنم بر گلبرگ گل سرخ.
پادشاه تمام تابلو ها را بررسی کرد ، اما سرانجام فقط دو اثر را انتخاب کرد.
اولی ، تصویر دریاچه ی آرامی بود که کوههای عظیم و آسمان آبی را در خود منعکس کرده بود.
در جای جایش می شد ابرهای کوچک و سفید را دید، و اگر دقیق نگاه می کردند، در گوشه ی چپ دریاچه، خانه ی کوچکی قرار داشت، پنجره اش باز بود، دود از دودکش آن بر می خواست، که نشان می داد شام گرم و نرمی آماده است.
تصویر دوم هم کوهها را نمایش می داد.
اما کوهها ناهموار بود ، قله ها تیز و دندانه ای بود.
آسمان بالای کوهها بطور بیرحمانه ای تاریک بود، و ابرها آبستن آذرخش، تگرگ و باران سیل آسا بود.
این تابلو هیچ با تابلو های دیگری که برای مسابقه فرستاده بودند، هماهنگی نداشت.
اما وقتی آدم با دقت به تابلو نگاه می کرد، در بریدگی صخره ای شوم، جوجه پرنده ای را می دید.
آنجا، در میان غرش وحشیانه ی طوفان ، جوجه گنجشکی ، آرام نشسته بود.
پادشاه درباریان را جمع کرد و اعلام کرد که برنده ی جایزه ی بهترین تصویر آرامش، تابلو دوم است.
بعد توضیح داد :
آرامش آن چیزی نیست که در مکانی بی سر و صدا ، بی مشکل ، بی کار سخت یافت می شود ، چیزی است که می گذارد در میان شرایط سخت ، آرامش در قلب ما حفظ شود.این تنها معنای حقیقی آرامش است …

داستان کوتاه پادشاه و مسابقه تصاویر، فروشنده دوره گرد، هزینه بیلط، حلقه خورشید

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( یکشنبه 91/9/26 :: ساعت 5:8 صبح )


داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان کوتاه ابتکار در حل مشکل, داستان کوتاه مردمان بیمار, داستا

داستان کوتاه ابتکار در حل مشکل, داستان کوتاه مردمان بیمار, داستان کوتاه دو روز به پایان جهان, داستان کوتاه پاره آجر

داستان کوتاه ابتکار در حل مشکل

در یک شرکت بزرگ ژاپنی که تولید وسایل آرایشی را برعهده داشت ، یک مورد به یاد ماندنی اتفاق افتاد:
شکایتی از سوی یکی مشتریان به کمپانی رسید . او اظهار داشته بود که هنگام خرید یک بسته صابون متوجه شده بود که آن قوطی خالی است .
لافاصله با تاکید و پیگیریهای مدیریت ارشد کارخانه این مشکل بررسی ، و دستور صادر شد که خط بسته بندی اصلاح گردد و قسمت فنی و مهندسی نیز تدابیر لازمه را جهت پیشگیری از تکرار چنین مسئله ای اتخاذ نماید .
مهندسین نیز دست به کار شده و راه حل پیشنهادی خود را چنین ارائه دادند :
پایش ( مونیتورینگ ) خط بسته بندی با اشعه ایکس
بزودی سیستم مذکور خریداری شده و با تلاش شبانه روزی گروه مهندسین ،‌ دستگاه تولید اشعه ایکس و مانیتورهائی با رزولوشن بالا نصب شده و خط مذبور تجهیز گردید .
سپس دو نفر اپراتور نیز جهت کنترل دائمی پشت آن دستگاهها به کار گمارده شدند تا از عبور احتمالی قوطیهای خالی جلوگیری نمایند.
نکته جالب توجه در این بود که درست همزمان با این ماجرا ، مشکلی مشابه نیز در یکی از کارگاههای کوچک تولیدی پیش آمده بود اما آنجا یک کارمند معمولی و غیر متخصص آنرا به شیوه ای بسیار ساده تر و کم خرجتر حل کرد :
تعبیه یک دستگاه پنکه در مسیر خط بسته بندی تا قوطی خالی را باد ببرد !!!

داستان کوتاه ابتکار در حل مشکل+داستان کوتاه مردمان بیمار+داستان کوتاه دو روز به پایان جهان+داستان کوتاه پاره آجر

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( یکشنبه 91/9/26 :: ساعت 5:6 صبح )


داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان کوتاه عشق یعنی انجام ندادن !,داستان کوتاه هیچکس زنده نیست

داستان کوتاه عشق یعنی انجام ندادن !,داستان کوتاه هیچکس زنده نیست,داستان کوتاه بخشش گردو

داستان کوتاه عشق یعنی انجام ندادن !

شیوانا با دوتن از شاگردانش همراه کاروانی به شهری دور می رفتند. با توجه به مسافت طولانی راه و دوری مقصد ، طبیعی بود که بسیاری از مردان کاروان بدون همسرانشان و تنها سفر می کردند و وقتی به استراحتگاهی می رسیدند بعضی از مردان پی خوشگذرانی می رفتند. همسفران نزدیک شیوانا و شاگردانش دو مرد تاجر بودند که هر دو اهل دهکده شیوانا بودند. یکی از مردان همیشه برای عیش و خوشگذرانی از بقیه جدا می شد. اما آن دیگری همراه شیوانا و شاگردانش و بسیاری دیگر از کاروانیان از گروه جدا نمی شد. یک روز در حین پیاده روی یکی , از شاگردان شیوانا از او سوالی در مورد معنای واقعی عشق پرسید. همسفر خوشگذران این سوال را شنید و خود را علاقه مند نشان داد و گفت: عشق یعنی برخورد من با زندگی! تجربه های شیرین زندگی را برخودم حرام نمی کنم. همسرم که در دهکده از کارهای من خبر ندارد. تازه اگر هم توسط شما یا بقیه خبردار شد با خرید هدیه ای او را راضی به چشم پوشی می کنم. به هر صورت وقتی که به دهکده برگردم او چاره ای جز بخشیدن من ندارد. بنابراین من از هیچ تجربه لذت بخشی خودم را محروم نکردم و هم با خرید هدایای فراوان عشق همسرم را حفظ کردم. این می شود معنای واقعی عشق!
شیوانا رو به شاگرد کرد و گفت: این دوست ما از یک لحاظ حق دارد. عشق یعنی انجام کارهایی که محبوب را خوشحال می کند. اما این همه عشق نیست. بلکه چیزی مهم تر از آن هست که این رفیق دوم ما که در طول سفر به همسر خود وفادار است و حتی در غیبت او خیانت هم نمی کند، دارد به آن عمل می کند. بیائید از او بپرسیم چرا همچون همکارش پی عیاشی و عشرت نمی رود؟
مرد دوم که سربه زیر و پابند اخلاقیات بود تبسمی کرد و گفت: به نظر من عشق فقط این نیست که کارهایی که محبوب را خوشایند است انجام دهیم. بلکه معنای آن این است که از کارهایی که موجب ناراحتی و آزردگی خاطر محبوب می شود دوری جوئیم. من چون می دانم که انجام حرکتی زشت از سوی من ، حتی اگر همسرم هم خبردار نشود، می تواند روزی روزگاری موجب آزردگی خاطر او شود و چه بسا این روزی روزگار در آن دنیا و پس از مرگ باشد، بازهم دلم نمی آید خاطر او را مکدر سازم و به همین خاطر به عنوان نگهبان امانت او به شدت اصول اخلاقی را در مورد خودم اجرا می کنم و نسبت به آن سخت گیر هستم.
شیوانا سرش را به علامت تائید تکان داد و گفت: دقیقا این معنای عشق است. مهم نیست که برای ربودن دل محبوب چقدر از خودت مایه می گذاری و چقدر زحمت می کشی و چه کارهای متنوعی را انجام می دهی تا خود را برای او دلپذیر سازی و سمت نگاهش را به سوی خود بگردانی. بلکه عشق یعنی مواظب رفتار و حرکات خود باشی و عملی مرتکب نشوی که محبوب ناراحت شود. این معنای واقعی دوست داشتن است.

داستان کوتاه عشق یعنی انجام ندادن !,داستان کوتاه هیچکس زنده نیست,داستان کوتاه بخشش گردو

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( یکشنبه 91/9/26 :: ساعت 4:58 صبح )


داستان آموزنده جدید, داستان بسیار زیبا, داستان جالب, داستان جدید
»» داستان کوتاه پادشاه جوان و عارف پیر, داستان کوتاه تدبیر خداوند,

داستان کوتاه پادشاه جوان و عارف پیر, داستان کوتاه تدبیر خداوند, داستان کوتاه خرید بهشت

داستان کوتاه پادشاه جوان و عارف پیر

روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر میکرد. شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشا
بود، او را دید و بسرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند
عارف به حضور شاه شرفیاب شد. شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده
جوان بیاموزد مگر در آینده او تاثیر گذار شود. استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک
از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آنها
سپری کن.
شاهزاده با تمسخر گفت: من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم! عارف اولین عروسک را
برداشته و تکه نخی را از یکی از گوشهای آن عبور داد که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد.
سپس دومین عروسک را برداشته و اینبار تکه نخ از گوش عروسک داخل و از دهانش خارج شد. او
سومین عروسک را امتحان نمود.
تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش میرفت، از هیچیک از دو عضو یادشده خارج نشد. استاد
بلافاصله گفت : جناب شاهزاده، اینان همگی دوستانت هستند، اولی که اصلا به حرفهایت توجهی
نداشته، دومی هرسخنی را که از تو شنیده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومی دوستی است که
همواره بر آنچه شنیده لب فرو بسته شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت: پس بهترین دوستم
همین نوع سومی است و منهم او را مشاور امورات کشورداری خواهم نمود.
عارف پاسخ داد : نه و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه خارج نمود و آنرا به شاهزاده داد و
گفت: این دوستی است که باید بدنبالش بگردی شاهزاده تکه نخ را بر گرفت و امتحان نمود. با
تعجب دید که نخ همانند عروسک اول از گوش دیگر این عروسک نیز خارج شد، گفت : استاد اینکه
نشد !
عارف پیر پاسخ داد: حال مجددا امتحان کن برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد.
شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقیماند استاد رو به شاهزاده کرد
و گفت: شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که بداند کی حرف بزند، چه موقع به حرفهایت
توجهی نکند و کی ساکت بماند.

  ادامه مطلبداستان کوتاه پادشاه جوان و عارف پیر, داستان کوتاه تدبیر خداوند, داستان کوتاه خرید بهشت...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( جمعه 91/9/17 :: ساعت 6:40 صبح )


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

حکایت زیبای شیخ صنعان و دختر ترسا
داستان زیبای درخت و موریانه
حکایت درس شاه عباس به سیاستمداران چاپلوس
داستان خواندنی اهداء خون برادر
داستان کوتاه کارمند تازه وارد
داستان پنذآموز تصمیم قاطع مدیریتی
داستان کوتاه طوطی چند؟
داستان آموزنده جایزه
داستان آموزنده ثروتمندتر از بیل گیتس
داستان عاشقانه و غمگین اثبات عشق
داستان جالب نحوه خر شدن !
داستان آموزنده تاثیر دعا
داستان کوتاه خواندنی قدرت بخشش
داستان دانه ای که سپیدار بود
داستان الاغ مرده
[همه عناوین(227)][عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 24
>> بازدید دیروز: 136
>> مجموع بازدیدها: 901647
» درباره من «

داستان های جذاب و خواندنی

» پیوندهای روزانه «

بانک کارت ویزیت ایرانی و خارجی [4]
عشق جوانی و مشکلات ازدواج [85]
اخبار ورزشی المپیک 2012 لندن [9]
جکستان, پـَـ نـَـ پـَـ, اس ام اس, پیامک [29]
جدیدترین یوزر پسورد نود32, eset nod32 [14]
عکس های فانتزی زیبا و متحرک, زیباسازی وبلاگ [69]
ماه شاپ ایرانی و تجارت الکترونیک [10]
داستان های کوتاه و جذاب [92]
داستان های کوتاه و جالب [70]
وی شاپ ایرانی [2]
لوکس ها در سی شاپ [5]
کار,شغل, استخدام, کاریابی [5]
خود اشتغالی، طرح توجیهی اقتصادی [13]
hallywoodshop [1]
khavaranshop [2]
[آرشیو(16)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها «
داستان آموزنده جدید[3] . داستان بسیار زیبا[3] . داستان جالب[3] . داستان های آموز[3] . داستان های آموزنده[3] . داستان های آموزنده جدید[3] . داستان جدید[3] . داستان عاشقانه و غمگین اثبات عشق[2] . داستان خواندنی و غمگین در پی خوشبختی[2] . داستان خواندنی ویولونیست . داستان دانه ای که سپیدار بود . داستان زنها واقعا چه چیزی میخواهند ؟ . داستان زیبا و عاشقانه . داستان زیبا و کوتاه الاغ مرده . داستان زیبا و کوتاه بزرگترین افتخار . داستان زیبا و کوتاه تاجر و باغ زیبا . داستان زیبا و کوتاه تحمل درد عشق . داستان زیبا و کوتاه ثروتمندتر از بیل گیتس . داستان زیبا و کوتاه دانه ای که سپیدار بود . داستان زیبا و کوتاه قهوه شور . داستان زیبا و کوتاه گل آفتابگردان . داستان زیبا و کوتاه میوه شب یلدا . داستان زیبا و کوتاه کاستی ها زندگی . داستان زیبای آرزوی کافی . داستان زیبای آلزایمر مادر . داستان زیبای درخت و موریانه . داستان زیبای نصیحت مادر، داستان نصیحت مادر، داستانک نصیحت مادر، . داستان زیبای کلام امید، داستان زیبای و کوتاه کلام امید، داستان ز . داستان سه رفیق بی پول!، سه رفیق بی پول!، داستان خنده دار سه رفیق . داستان شرط بندی ملا . داستان طنز ادب کردن به روش خودم . داستان عاشقانه زیبا و غمگین . داستان جالب آدمخوارها . داستان جالب بشنو و باور نکن . داستان جالب چهار فصل زندگی..، داستان جالب چهار فصل زندگی، داستان . داستان جالب زن نژاد پرست . داستان جالب صورت حساب، داستان کوتاه و جالب صورت حساب، داستان جذا . داستان جالب مادر شوهر و مادر زن . داستان جالب مرد و رمال . داستان جالب نامه شگفت انگیز . داستان جالب نحوه خر شدن ! . داستان جالب و کوتاه وینستون چرچیل . داستان جالب کلاه فروش [کلاه] کلاه فروشی روزی از جنگلی می گذشت.ت . داستان بسیار زیبای گل سرخ جان بلانکارد از روی نیمکت برخاست لبا . داستان بی نهایت زیبای خلقت زن(مادر) حتما بخوانید . داستان پرداخت هزینه در آخرت، مجموعه داستانهای اموزنده، داستان پر . داستان پسر جوان و دختر زیبا . داستان پند عابد . داستان پنداموز اندیشه هایت را خودت شکل ببخش! . داستان تاریخی الاغ مرده . داستان تاریخی بز . داستان تاریخی تا . داستان تاریخی تحمل درد عش . داستان تاریخی قهوه شور . داستان تاریخی گل آفتاب . داستان تاریخی میوه شب یلد . داستان تاریخی کاستی . داستان آموزنده حیای یک سگ . داستان آموزنده درس زندگی . داستان آموزنده دعای کوروش . داستان آموزنده زندگی درخت . داستان آموزنده سلف سرویس، داستان آموزنده، داستان آموزنده دعای ما . داستان آموزنده شرافت و مردانگی . داستان آموزنده طناب خیالی، جدیدترین داستانها، داستان آموزنده، دا . داستان آموزنده عشق و نفرت, داستان آموزنده دعای مادر, داستان آموز . داستان آموزنده عکاسی خدا، داستان کوتاه عکاسی خدا، داستان کوتاه و . داستان آموزنده غرور بیجا . داستان آموزنده گنج غلام، داستان آموزنده و جذاب گنج غلام، داستان . داستان آموزنده نوه باهوش, طمع دکتر, برنده واقعی کیست ؟, روبان آب . داستان آموزنده و کوتاه الاغ مرده . داستان آموزنده و کوتاه بزرگترین افتخار . داستان آموزنده و کوتاه تاجر و باغ زیبا . داستان آموزنده و کوتاه تحمل درد عشق . داستان آموزنده و کوتاه ثروتمندتر از بیل گیت . داستان آموزنده و کوتاه دانه ای که سپیدار . داستان آموزنده و کوتاه قهوه شور . داستان آموزنده و کوتاه گل آفتابگردان . داستان آموزنده و کوتاه میوه شب یلدا . داستان آموزنده و کوتاه کاستی ها زندگی . داستان آموزنده واکنش قورباغه ای . داستان الاغ مرده . داستان برو کشکتو بساب، داستان کوتاه داستان برو کشکتو ب، داستان ک . ، داستان کوتاه لحظه های عاشقانه، داستان جذاب لحظه های عاشقانه، د . استجابت دعا . بخت بیدار . بهترین داستان ها، مجموعه داستانهای اموزنده، داستان پرمفهوم، داست . جوان ثروتمند و پند عارف . حکایت زیبای شیخ صنعان و دختر ترسا . حکایت آرامش از دست رفته . حکایت پرخوری و عبادت, حکایت شیوه تک بعدی هدایت, حکایت طبل رسوایی . حکایت جذاب تفاوت بهشت و جهنم . حکایت درس شاه عباس به سیاستمداران چاپلوس . حکایت زیبا و خواندنی قورباغه، داستان زیبا و خواندنی قورباغه، داس . حکایت زیرکی زنان . حکایت عروس مومن . حکایت غلط زیادی که جریمه ندارد . حکایت قهرمان های آدمهای کوچک . حکایت مابه ازای نیکی . داستان . داستان “مورچه و سلیمان نبی” . داستان آموزنده (تفاوت فرهنگی) . داستان آموزنده از شیوانا تحمل درد عشق . داستان آموزنده امتحان وزیران یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را ف . داستان آموزنده امید . داستان آموزنده بزرگترین افتخار . داستان آموزنده پسر تنبل . داستان آموزنده پند سقراط . داستان آموزنده تاثیر دعا . داستان آموزنده تاجر ورشکسته . داستان آموزنده تخته سنگ، داستان جذاب تخته سنگ، داستان کوتاه تخته . داستان آموزنده توله های فروشی . داستان آموزنده ثروتمندتر از بیل گیتس . داستان آموزنده جایزه . داستان های آموزنده قهوه استاد, دسترنج مادر قالی باف, جالب کارت ک . داستان های کوتاه اعتماد, برداشت شخصی, همسر ایدآل, کسی را با انگش . داستان واقعی و آموزنده (سخنرانی جالب بیل گیتس), داستان جالب ( نا . داستان واقعی و زیبای دعای مادر . داستان وحشتناک، داستان ترسناک، داستان واقعی، داستان جذاب، داستان . داستان کوتاه . داستان کوتاه (خلبان) . داستان کوتاه آب شور,داستان زیبا و کوتاه آب شور,داستان آموزنده و . داستان کوتاه آرزوی شاگرد و واکنش معلم . داستان کوتاه آقایان مقدم ترند ! . داستان کوتاه ابتکار در حل مشکل . داستان کوتاه اثبات وجود خدا . داستان کوتاه ازدواج پیرزن . داستان کوتاه استجابت دعا,داستان زیبا و کوتاه استجابت دعا,داستان . داستان کوتاه افکار دیگران . داستان کوتاه الاغ مرده . داستان کوتاه اهداء خون برادر,داستان زیبا و کوتاه اهداء خون برادر . داستان کوتاه بزرگترین افتخار . داستان کوتاه بوفالو و بز خودخواه . داستان کوتاه پادشاه جوان و عارف پیر . داستان کوتاه پادشاه و تعالیم خردمندانه . داستان کوتاه پادشاه و مسابقه تصاویر، فروشنده دوره گرد، هزینه بیل . داستان کوتاه پاره آجر داس . داستان کوتاه پول دود . داستان کوتاه تاجر و باغ زیبا . داستان کوتاه تجزیه و ترکیب,داستان زیبا و کوتاه تجزیه و ترکیب,داس . داستان کوتاه تحمل درد عشق . داستان کوتاه تدبیر خداوند . داستان کوتاه تردید در عمل,داستان زیبا و کوتاه تردید در عمل,داستا . داستان کوتاه تلاش صادقانه . داستان کوتاه تله موش . داستان کوتاه ثروتمندتر از بیل گیتس . داستان کوتاه جراح و تعمیرکار . داستان کوتاه چنگیز خان مغول و شاهین,داستان زیبا و کوتاه چنگیز خا . داستان کوتاه خرید بهشت . داستان کوتاه خلبان . داستان کوتاه خواندنی قدرت بخشش . داستان کوتاه دانه ای که سپیدار بود . داستان کوتاه دختر فداکار . داستان کوتاه درس زندگی از دختر بچه 7 ساله . داستان کوتاه دسته گل پیرمرد . داستان کوتاه دعای کشتی شکستگان . داستان کوتاه دو روز به پایان جهان . داستان کوتاه دیدار با خدا . داستان کوتاه راز خوشبختی . داستان کوتاه زندگی خود را تغییر دهید . داستان کوتاه زندگی مثل چای,داستان زیبا و کوتاه زندگی مثل چای,داس . داستان کوتاه زیباترین قلب . داستان کوتاه سَمّ برای مادر شوهر . داستان کوتاه شاگرد زیرک و استاد . داستان کوتاه صندلی نامرئی . داستان کوتاه طعم هدیه . داستان کوتاه طمع ماهی گیر . داستان کوتاه طوطی چند؟ . داستان کوتاه عابد و ابلیس!,داستان زیبا و کوتاه عابد و ابلیس!,داس . داستان کوتاه عارف و نانوای مرید . داستان کوتاه عشق یعنی انجام ندادن !,داستان کوتاه هیچکس زنده نیست . داستان کوتاه فاصله نیکی و بدی . داستان کوتاه فحش دل نشین!,داستان زیبا و کوتاه فحش دل نشین!,داستا . داستان کوتاه فروش سیب,داستان زیبا و کوتاه فروش سیب,داستان آموزند . داستان کوتاه قانون بازگشت . داستان کوتاه قدرت بخشش,داستان زیبا و کوتاه قدرت بخشش,داستان آموز . داستان کوتاه قدرت بیان!,داستان زیبا و کوتاه قدرت بیان!,داستان آم . داستان کوتاه قدرت لبخند,داستان زیبا و کوتاه قدرت لبخند,داستان آم . داستان کوتاه قهرمان . داستان کوتاه قهرمانی در پارالمپیک . داستان کوتاه قهوه شور . داستان کوتاه گروه 99,داستان زیبا و کوتاه گروه 99,داستان آموزنده . داستان کوتاه گفتگو با خدا,داستان زیبا و کوتاه گفتگو با خدا,داستا . داستان کوتاه گل آفتابگردان . داستان کوتاه لیاقت عشق . داستان کوتاه مادر شوهر . داستان کوتاه محبوب تر از پیامبر خدا . داستان کوتاه مرد میلیاردر، داستان واقعی مرد میلیاردر، داستانک مر . داستان کوتاه مردانگی,داستان زیبا و کوتاه مردانگی,داستان آموزنده . داستان کوتاه مردمان بیمار . داستان کوتاه مش ممدحسن و درخت بی ثمر . داستان کوتاه مشکل چوپان . داستان کوتاه مشکل مرد فرتوت با زن و دخترش . داستان کوتاه معرفی شخصیت . داستان کوتاه معنای آرامش,داستان زیبا و کوتاه معنای آرامش,داستان . داستان کوتاه مورچه و عسل,داستان زیبا و کوتاه مورچه و عسل,داستان . داستان کوتاه میوه شب یلدا . داستان کوتاه ناشنوا باش . داستان کوتاه نصیحت لحظه مرگ مادر . داستان کوتاه نماز میت خواندن چوپان . داستان کوتاه نهار با خدا,داستان زیبا و کوتاه نهار با خدا,داستان . داستان کوتاه هر انسان یک فرشته است . داستان کوتاه همیشه شکر گذار باشیم,داستان زیبا و کوتاه همیشه شکر . داستان کوتاه و آموزنده نامه درمانی . داستان کوتاه و خواندنی نگرشت را تغییر بده . داستان کوتاه یه مشت نمک . داستان کوتاه کارمند تازه وارد . داستان کوتاه کاستی ها زندگی . داستان کوتاه کشیش و اضطراب در هواپیماه . داستان کوتاه کلاس درس ابوریحان,داستان زیبا و کوتاه کلاس درس ابور . داستان کوتاه کلاس درس دکتر . در انتظار سرمایه . راز خوشبختی مرد فقیر . زرنگی همیشه جوابـ نمیده!!!!! . شکر گذار خدا باشیم . طلاق برنامه ریزی شده . فرق عشق با ادواج . گفتگوی کودک و خدا . مارها و قورباغه ها . مجموعه داستانهای اموزنده، سری جدید داستان ها، داستانک، داستان کو . مداد سفید . نجار پیر . نگرشت را تغییر بده . کریم خان و مرد حیله گر . کفش های بهشتی . داستان عاشقانه یک ساعت چقدر کار می کنی؟ . داستان عبرت آم . داستان عجیب مرگ در غسالخانه! . داستان عروسک و دختر بچه . داستان عشق و دیوانگی زمانهای بسیار قدیم وقتی هنوز پای بشر به زم . داستان فوق العاده جذاب مثل مداد بشوی! . داستان قصر پادشاه . داستان لبخند سنت اگزوپری . داستان مسئولیت یک پزشک . داستان جدید فقط در ایران . داستان خرید کمربند . داستان خواندنی اهداء خون برادر . داستان خواندنی دزد با شرف گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت .
» آرشیو مطالب «
تیر 90
داستان شرط بندی ملا
داستان پند عابد
داستان کوتاه معرفی شخصیت
داستان کوتاه قهرمانی در پارالمپیک
داستان کوتاه بوفالو و بز خودخواه (
داستان مسئولیت یک پزشک
داستان کوتاه جراح و تعمیرکار
داستان آموزنده دعای کوروش
داستان خرید کمربند
داستان کوتاه مادر شوهر
داستان جالب و کوتاه وینستون چرچیل
داستان خواندنی دزد با شرف
داستان کوتاه درس زندگی از دختر بچه 7 ساله
داستان جالب مرد و رمال
داستان آموزنده چنگیز خان مغول و شاهین
داستان کوتاه نهار با خدا
داستان کوتاه زندگی خود را تغییر دهید
داستان کوتاه قدرت لبخند
داستان کوتاه معنای آرامش
داستان کوتاه یه مشت نمک
داستان آموزنده امتحان وزیران
داستان آموزنده عابد و ابلیس
داستان آموزنده قدرت بیان
داستان کوتاه تلاش صادقانه
داستان جالب مارها و قورباغه ها
داستان کوتاه تردید در عمل
داستان آموزنده همیشه شکر گذار باشیم
داستان آموزنده حیای یک سگ
داستان کوتاه فحش دل نشین
داستان آموزنده غرور بیجا
داستان کوتاه فحش دل نشین
داستان آموزنده پند سقراط
داستان آموزنده آب شور
داستان جالب تجزیه و ترکیب
داستان کوتاه زخم خارپشت
داستان آموزنده زندگی مثل چای است
داستان واقعی مردانگی
داستان کوتاه گفتگو با خدا

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «
به سوی فردا
حرف و حدیث
نوشتار
گلبانگ سربلندی
دیار عاشقان
PARSTIN ... MUSIC
رایان چوب
منتظر ظهور
علی اصغر بامری
قیدار شهر جد پیامبراسلام
هادرباد * روستایی در شرق شهرستان بیرجند * HADERBAD
خورشید پنهان
مهندس محی الدین اله دادی
گل باغ آشنایی
وبلاگ عقل وعاقل شمارادعوت میکند(بخوانیدوبحث کنیدانگاه قبول کنید)
بهارانه
بهارانه
بلوچستان
قران
پوشاک مردانه و زنانه، لباس های روز آقایان و خانم ها
کارواش خانگی همه کاره جت مینی
هسته گیر آلبالو
دستگاه بادکش طبی بدن رفع خستگی و حجامت
تیشرت و شلوارک لاغری
آفتاب گردون
آنلاین گلچین
دنیای آسان
سیتی شاپ
راه روشن
فروشگاه بیستِ بیست
توس بازار
چرخ خیاطی
سحا مارکت
چلچلی من
فروش اینترنتی
جذاب ترین ها
جادوی زندگی
عکس فانتزی و متحرک
گنجدونی
میرسالار
سورپرایز
جغجغه‌
جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی
رقصی میان میدان مین
تقدیم به جوانمرد کوچکم معین...
۩۞۩ تنهاترین تنها ۩۞۩
اسستان و پـَـَـ نــه پـَـَـــ، جکستان
نگاهی نو به مشاوره
سرچشمـــه فضیـلـــت ها ؛ امـــام مهــدی علیــه السلام
سیب سبز
برلیان
Mystery
geleh.....
پلاک آسمانی،دل نوشته شهدا،اهل بیت ،و ...
اسیرعشق
...
چشمـــه ســـار رحمــت
||*^ــــ^*|| diafeh ||*^ــــ^ *||
پناه خیال
مشتاقی و مهجوری
جوک بی ادبی
عکس های زیبا
کلّنا عبّاسُکِ یا زَینب
جلال حاتمی - حسابداری و حسابرسی
بهانه
صراط مستقیم
هم رنگــــ ِ خـــیـــآل
جبهه مقاومت وبیداری اسلامی
طراوت باران
وبلاگ پایگاه امام حسین (ع) شهرستان البرز
یادداشتها و برداشتها
شباهنگ
دل پرخاطره
جکستان
ایوون رویا
سارا احمدی
هــومـــ ســـپـــیـــد
جهاد ادامه دارد...
ریحانه
دلـتنگــ همیـشـگـــــــــی
ما تا آخرایستاده ایم
وبلاگ گروهیِ تَیسیر
باران انتظار
گیسو کمند
بانوی پایتخت
تـلاطـم ارونـد
عکس های زیبا و دیدنی از دنیای پرندگان
❤ღنیلوفرهای آبیღ❤
گیاهان دارویی
یادداشتهای فانوس
انسان قرآنی
روانشناسی زنان و مردان
قصرماشین
شــــــهدای روستای مـــکـــی کوهسرخ
بغض تلخ
دنیای بی معرفت
سرزمین رویا
x
* ^ــ^ * تسنیم * ^ــ^ *
زیر باران (ابیات و اشعار برگزیده)
مطی جون
سوره777
عاشقتم
.•°♥°•دنیای شیرین من•°♥°•.
محمدرضا جعفربگلو
انتظار
پریا جووون
یامهدی
گوچــــــــی جــــونم GUCCI
حجاب ناب
آسمون
خدمات کامپیوتری ولیعصر (عج) روستای باغ آسیا
فیزیک زیبا( آموزش به زبان ساده)
sajjad esmaili
السلام علیک یاامیرالمومنین
* عاشقانه ای برای تو *
منتظـــــــران مهدی
بیانات و سخنان رهبری
سرداران بی پلاک
پرسپولیس قهرمان
ارواحنا فداک یا زینب
امیر محمد
بهشت بهشتیان
علمی
انجام پروژه های دانشجویی برای دانشجویان کنترل
اســــرارِ وجـــود
گل یا پوچ؟2
سیالات
گوشی نوکیا 1110، خرید اینترنتی گوشی نوکیا 1110
ऌ عاشق بی معشوق ऌ
گل خشک
... و همچنین گزیده ای از اشعار پسانیمایی
پذیرش تحصیلی و منابع آزمون کارشناسی ارشد کلیه رشته ها
منابع آزمون کارشناسی ارشد کلیه رشته ها
دستگاه پاپ کورن ساز
اس ام اس - خبرهای ورزشی
دل پر خاطره
پایه عکاسی مونوپاد + ریموت شاتر بلوتوث
فروش دستگاه دلمه پیچ, فروش دستگاه دولمه پیچ
مانتو عبایی طرح رنوس, مانتو عبایی نقره ای, مانتو عبایی مسی
ست سارافون ودامن شلواری نیلوف
عمو همه چی دان
محسن نصیری(هامون)
عکسهای سریال افسانه دونگ یی
Hunter
بزرگترین گالری عکس افسانه دونگ یی
ســـــــــرزمـــــــیـــن آهــــــن
دهکده علم و فناوری
دُرُخـــــــــــــــــــــــش
عکس-های-جدید-از-سریال-سرزمین-آهن
مرکز استثنایی متوسطه حرفه ای تلاشگران بیرجند
وبلاگ اندیشه های مطهر
دوست جوان-------عشق جوان
روان شناسی * 心理学 * psychology
..:: بزرگترین مرجع کد آهنگ ::..
حجاب ایرانی
مقالات و نرم افزارهای تقویت هوش و حافظه
اسرائیل کودک کش، اسرائیل بچه کش، اسرائیل آدم کش، اسرائیل تروریست
قرآن معجزه ای جاوید و درسهای از فرآن
عکس متحرک جالب و زیبا برای زیبا سازی وبلاگ
اتیسم، اتیستیک، آسپرگر، رت، اختلالات نافذ رشد
سوالات کنکور دکتری
مثبت گرا
نوشته ها و نواهای خدمتگزار آستان حسین(ع)
هر چه میخواهد دله تنگت بگو . . .
عاشقانه ها
بسیج صالحین
تجارت الکترونیک
❤ رویایی زندگی کردن... ❤
دهکده کوچک ما
سوالات کارشناسی ارشد 91 , 92
شیوه های نوین مطالعه، راه‌های پیشرفت و موانع پیشرفت
انیمیشن
من - او = هیچکس
دستگاه بادکش طبی بدن و حجامت
سبک زندگی
آرایشگری و زیبایی و بهداشت پوست
بسته بزرگ اشتغال زایی و کسب درآمد
غابات مازندران
تخم مرغ شکن Egg Cracker
قالب بستنی ساز کودک
چرخ جادویی چراغ دار
دلمه پیچ, دستگاه دلمه پیچ Dolmer
هسته گیر آلبالو
نــــســــــــــــــیـــم بــــــــــــــــــاران
عکس های جالب و متحرک
عکس جالب و خفن و توپ و داغ
آنسوی باورها-ansooyebavarha.ir |متن عاشقانه |شعرهای عاشقانه جدید
خرید اینترنتی مینی پنکه ASD Minifan، مینی پنکه ASD Minifan جدید،
نمونه سوالات پیش دانشگاهی و متوسطه رشته های ریاضی، تجربی، انسانی
*عشق طلاست*
کلاه بافتنی
راه و چاه
جکدونی عمو حسن
سخاوت
مهدی یاران
برای عشق پایانی نیست
آرزوهای من...
باران
*سکوت مطلق*
دل خوش
هایپرمارکت
دیدنی های ایران
مانتو و شال طرح پارمیس
دستگاه پوست کن مخزن دار
فروش ویژه ساعت مچی
چرخ خیاطی
ساعت دیواری فانتزی
ذرت دانه کن
ساعت مچی در استایل مار کبری
فروشگاه دیجی مارکت
لوکس فروش
فروشگاه اینترنتی باقران
ماهساچ
آهنگ های لحظه های بی صدا...
سیرت پیشگان
سکوت باران
مهربانی ها
فوتبال و المپیک 2012
فنون و تکنیک ها و نکته های آشپزی+هنری
آموزش ایروبیک بانوان
اخبار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، ورزشی، اجتماعی
رومیزی ترمه گل
تی وی مارکت
نود 32
دیجی بازار
نمونه سوالات دروس پیش دانشگاهی و متوسطه کلیه رشته ها
جهان استور
گلچین اینترنتی
مدرن
سروش مارکت
میهن کالا
گلچین اینترنتی
بازار آنلاین
ندا
فروشگاه سی گل
پد ضد عرق Underarm shild
روان شناسی
روان شناسی مثبت گرا
بیتوته
دیجی فروش
شمع سازی و چشم های متحرک زیبا و فانتزی
با یِ لبخند ملیح

» صفحات اختصاصی «

» لوگوی لینک دوستان «



» طراح قالب «