داستان آموزنده زندگی درخت
مردی چهار پسر داشت. آنها را به ترتیب به سراغ درخت گلابی ای فرستاد که در فاصله ای دور از خانه شان روییده بود ،پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آنها خواست که بر اساس آنچه دیده بودند درخت را توصیف کنند .
پسر اول:درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده .
ادامه داستان آموزنده زندگی درخت...
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( شنبه 91/4/10 :: ساعت 4:17 عصر )